به گزارش مخاطب ۲۴: هرازگاهی فضای مجازی پر میشود از عکس بیلبوردهای تبلیغی با عبارت کوتاه و کنایهآمیز که محتوای جنسی دوپهلو دارند. با دست به دست شدن چنین محتوایی اولین سوالی که به ذهن مخاطب میرسد این است که چطور برخی افراد توانستهاند چنین تبلیغی را در اماکن عمومی نصب کنند؟ آیا نهادی روی آن نظارت نداشته است؟ درحالی که این شبهبیلبوردها فقط در فضای مجازی ساخته شدهاند و با محتوای غیراخلاقی میخواهند در ذهن مخاطب حک شوند.
ماجرای دست به دست شدن این تبلیغات حکایت از یک تکنیک تبلیغی دارد که کارشناسان رسانهای به آن «تبلیغات چریکی غیرمجاز» میگویند. به گفته آنها در این روش با دستکاری مجازی، محتوای بیلبوردهای شهری تغییر میکند تا پیام جعلی از طریق متن یا تصویر منتقل شود. هدف از این کار انتشار ویروسی محتوای تغییر یافته در فضای مجازی است.
این تصاویر با تکنیکی به نام «جعل دیجیتال» ساخته میشود؛ فضای تبلیغ را واقعی جلوه میدهد. از این روش برای پیامهای انتقادی، طنز، سیاسی و واژههای مستهجن دوپهلو استفاده میشود.
اخیرا عکسی در میان کاربران فضای مجازی بازنشر داده شده که ادعا دارد مربوط به بیلبورد تبلیغاتی در سطح شهر تهران است. بیلبوردها با استفاده از کلمات غیراخلاقی و بولد کردن آن، از شباهت آن به کلمات متعارف دیگر یا نحوه قرار گرفتن در جمله استفاده میکنند تا نظر مخاطب را جلب کنند.
بر اساس بررسیهای انجامشده در سامانه رسمی رصد تبلیغات شهری، تصویر منتشرشده در فضای مجازی جعلی بوده و واقعیت میدانی چیز دیگری است. بیلبورد یادشده دارای محتوای کاملاً متفاوت و فاقد هرگونه واژه یا تصویر تحریکآمیز بوده است.
از ترس به محتوای غیراخلاقی رسیدیم
ترس هم یکی از ابزارهای تبلیغگران است. موردی که به واسطه آن ایجاد حس وحشت در روان افراد میتواند نام یک برند یا محصول را در ذهن ماندگار کند البته به صورت کوتاه مدت؛ هرچند استفاده از ترس در کیفیت محصولات اثری ندارد، اما نمونه استفاده از آن در تبلیغات شهری را در بسیاری از آثار دیدهایم.
برای مثال تبلیغات بهرنگ علوی با یک عروسک مرموز برای سریال «ازازیل» و سناریویی که حول آن شکل داد، تا بیلبوردهای چاقوی خونآلود «زخم کاری» و صورت خونچکان مهران مدیری در «پدر گواردیولا» که البته مجازی بودند؛ استفاده از ترس برای فیلم و سریال بود. (گزارش مرتبط فرهیختگان با عنوان ژانر وحشت در تبلیغات محیطی را اینجا بخوانید)
البته این تکنیک اقناعی در سایر محصولات نیز به کار برده میشود. برای مثال استفاده از بیلبوردهای سه بعدی در تبلیغات شهری و استفاده از ترس در آن در بسیاری کشورهای جهان دیده شده است. شاید این نوع تبلیغ در وهله اول جذابیت داشته باشد، اما باید به تاثیرات منفی آن نیز توجه کرد. ترس و اضطراب میتوانند تاثیرات منفی زیادی بر روان افراد بگذارند و حتی موجب مشکلات روحی و روانی شوند.
اما حالا فضای تبلیغات این چنینی از تزریق ترس و وحشت فراتر رفته و کار به محتواهای غیراخلاقی کشیده است که البته مختص بیلبوردهای مجازی هم نیست. به عنوان مثال سبک دیگری از تبلیغ در مجازی اتفاق میافتد که فردی در تصویر یک کالای خاص را در دست گرفته و درباره آن متنی نوشته است، اما در تصویر پشت کالا محصولات مربوط به بزرگسالان یا تصاویر غیراخلاقی با جزئیات دیده میشود.
بازنشر چنین تصاویری با تکنیکهای مختلف تبلیغی ازجمله دستکاریهای دیجیتالی که تشخیص واقعی بودن یا نبودن آن برای عموم آسان نیست؛ میتواند اذهان عمومی را دچار تشویش کند. علاوه بر این تبلیغات دو پهلو و مستهجن نیز برای چندمین بار است که در این سالها تکرار میشود؛ این روزها که ابزارهای هوش مصنوعی پیشرفت زیادی کرده توجه به اخلاق حرفهای در فضای رسانهای در کنار افزایش سواد رسانهای به موضوعی مهم تبدیل شده است و نیازمند قانون و نظارت است.
منبع: فرهیختگان