مخاطب۲۴ اخبار و تحلیل های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در هفت روز هفته و در بیست و چهار ساعت شبانهروز در اختیار شما قرار میدهد
مرتب دستهای خود را با استفاده از آب و صابون شستشو کنید و یا با مواد ضدعفونی کننده الکلی ضدعفونی نمایید. هنگام سرفه و عطسه جلوی دهان و بینی خود را با آرنج یا دستمال بگیرید و بلافاصله دستمال را دور انداخته و دست های خود را بشویید.
بزرگترین آرزوی هر زن جوان پس از ازدواج این است که چند پسر بزاید و از این راه وضع آینده خود را در منزل شوهر تثبیت و تامین کند
مخاطب۲۴- یکی از شاخصههای ارزیابی میزان مدنیت در هر جامعهای نقش زنان در آن جامعه و چگونگی برخورد مردان با آنان است. جوامعی که زنان در آنها کرامت دارند و شأن انسانیشان پاس داشته میشود، امنتر و دارای مردمانی دارای سلامت روان بیشتر هستند و از این رهگذر در سایر زمینههای نیز پیشروتر خواهند بود. بررسی تاریخ معاصر ایران (و نه باستان) نشان میدهد که کرامت انسانی زنان در آن چندان که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته و آنان همواره به عنوان شهروندی درجه دوم و در ذیل نام یک مرد تعریف شدهاند. در همین زمینه نگاهی میاندازیم به خاطرات آنه ماری شیل همسر وزیرمختار انگلیس در ایران در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه. او وضعیت زنان آن برهه را اینطور توصیف کرده است:
... به طوری که شنیدهام وضع زنان روستایی و عشایر به مراتب بهتر از زنان شهری است، چون اغلب خواستههای آنان به وسیله شوهرانشان اجابت میشود و طلاق در میانشان کمتر اتفاق میافتد و مردها هم معمولا بیشتر از یک زن نمیگیرند. ولی در شهرها موضوع به صورت دیگری است. در اینجا زن اگر جوان و قشنگ و یا از خانوادههای مشخص باشد، مسئله زنان اضافه کمتر به میان میآید. ولی اگر زنی پا به سن گذاشت و جذابیت خود را از دست داد باید غرق در کارهای سخت و کمرشکن خانه شود و با حسرت به زنهای جدیدی که جایش را در دل شوهر گرفتهاند بنگرد؛ و به همین جهت است که زن ایرانی به نظر من هیچگاه نمیتواند مثل یک زن اروپایی به شوهرش علاقه و دلبستگی داشته باشد.
موقعی که زن تازهای وارد خانه مرد میشود، معمولا پول توجیبی و عیدی زن سابق کم میشود و هزینه خرید لباس و وسایل او نیز کاهش مییابد. اگر بچهای داشته باشد، غالبا علاقه شوهرش از او هم بریده میشود و اگر بیفرزند باشد، و رقیب تازهواردش برای شوهر او نوزادی بیاورد، سرنوشت مصیبتباری در انتظار او خواهد بود.
به نظر من اصولا زنهای ایرانی هیچگاه به یک زندگی آرام و آسوده عقیده ندارند و همیشه به دنبال یافتن راههای جدید برای ایجاد هیجان در زندگی هستند و میتوان به صراحت گفت که بدون وجود عوامل هیجانآور، خود را بدبخت و عاجز حس میکنند.
زنهای ایرانی معمولا وابستگیهای شدید مذهبی یا اخلاقی ندارند و پیروی از دستورات شوهر را مایه خوشبختی و خوشحالی نمیدانند. به همین جهت است که اگر زنی، شعور و درایتی بیش از شوهر خود داشته باشد معمولا در منزل سمت فرماندهی پیدا میکند و نهتنها بر سایر زنان حرم، بلکه بر شوهر خود نیز امر و نهی میکند و امور املاک و دارایی او را هم قبضه میکند. آنطور که شنیدهام، چند تن از درباریها چنان اسیر زنهای خود هستند که به هیچ وجه جرأت گرفتن زن دیگر و یا شرکت در مهمانیهای دوستانه را ندارند و در مخارج روزانه نیز از ضوابط دقیق زن خویش مجبور به پیروی هستند... به خاطر دارم که روزی یکی از اعضای سفارتخانه ما برای یک امر اداری و مهر کردن چند سند به ملاقات وزیر خارجه رفته بود ولی در موقع مهر کردن اسناد هرچه به دنبال مهر وزیر گشتند آن را نیافتند، تا عاقبت کاشف به عمل آمد که زن وزیر مهر عالیجناب را با خودش به «شاه عبدالعظیم» ... برده است.
زندگی زنان رجال معمولا به بطالت و تجملپرستی و با حالتی یکنواخت و بدون تنوع سپری میشود. در زندگی آنها هیچیک از سرگرمیهایی که برای ما فراهم است مثل مجلس رقص، تئاتر، اپرا، مهمانیهای مجلل، کنار دریا، مطالعه کتاب و سفر به پاریس و رم وجود ندارد تا سیر زندگی آنها از یکنواختی بیرون بیاید. سرگرمی آنان درست مثل مردهایشان در پرچانگی، شایعهسازی، بدگویی و تهمت به این و آن خلاصه میشود.
به نظر من زنهای ایرانی در خارج از منزل خیلی بیشتر از ما از آزادی استفاده میکنند و مثل ما دچار قید و بندهای مختلف نیستند. آنها با پوشاندن تمام بدن و صورت خود، حتی به نظر نزدیکترین آشنایان خویش نیز بیگانه مینمایند و به این ترتیب از هر دسته و جماعتی هم که باشند قادرند در موقع لزوم دست به هر کاری که بخواهند بزنند. بازارها معمولا مملو از اینگونه زنان است که تمامشان هم به یک شکل هستند.
هفته به هفته حمام رفتن و دیدار گاه به گاه دوستان و خویشاوندان، یکی از راههای وقتگذرانی زنهای ایرانی است و اغلب اوقات بیکاری آنها در حمامها و یا در منزل دوستان و اقوام سپری میشود. آنها عصرهای پنجشنبه را غالبا به زیارت بقاع خارج از شهر و یا سر زدن به قبور خویشاوندان اختصاص میدهند.
گاهی اوقات مشاهده زن یکی از رجال که با کمال مهارت سوار بر اسب شده است و زنان خدمه اسبسوار دورهاش کردهاند و در همان حال، نوکرانش نیز با کمی فاصله در جلو و عقب این گروه حرکت میکنند، خیلی جالب توجه است. در اینگونه مواقع اگر مردی در اطراف نباشد، این زنها کمی نقاب روی صورت را بلند میکنند تا به این وسیله خود را شبیه ما سازند و به این وسیله حس کنجکاوی خود را ارضا کنند.
زنان طبقه مرفه معمولا باسوادند و با شعر و ادب مملکت خویش آشنایی دارند و اغلب آنان قرائت قرآن (نه معنی آن را) میدانند. در میان زنهای ایل قاجار و بخصوص خانواده سلطنتی تعداد افراد باسواد خیلی زیاد است و اکثر آنها مکاتبات خود را شخصا و بدون کمک میرزاها مینویسند
یکی از سرگرمیهای رایج برای وقتگذرانی زنهای وابسته به خاندان قاجار، کارهای آشپزی و یا حداقل نظارت بر آن است. یکی از شاهزاده خانمهای قاجار که شوهرش نیز از همان طبقه و از دوستان شوهر من محسوب میشد، غالبا از دستپخت خود برای شام ما میفرستاد که معمولا به صورت یک بره کبابشده بود و اطراف آن را طوری با گلهای مختلف و مغز بلوط و پسته تزئین میکرد که واقعا نمیشد از خوردن آن چشم پوشید. گاهی هم غذایی به نام «دلمه» برایمان درست میکرد که به صورت گوشت پرشده در برگ کلم و یا پوست پرتقال بود و تهیه و پختن آن یکی از هنرهای آشپزی شمرده میشود.
تهیه شیرینیهای بسیار خوشمزه که نمودار مهارت و هنر زنان کدبانوست، نیز گاهی به وسیله آنها انجام میشود ولی به طور کلی باید دانست که اغلب شیرینیهای ایرانی علیرغم تنوع ظاهری آنها، همه یک نوع طعم دارند که مانند طعم شکر است و از این نظر چندان قابل تمجید نیستند.
زنهای ایرانی را غالبا به افراط در نوشیدن مشروبهایی که مخالف دین آنهاست متهم میکنند ولی من تاکنون موردی از آن را ندیدهام و فکر میکنم که این اتهام پایه و اساسی نداشته باشد. ولی باید بگویم که فقط یک بار در هنگام ملاقات با شاهزاده خانمی در کنارش قوری مخصوصی دیدم که دم به دم از لوله آن مینوشید و خودش اظهار میکرد که یک نوع دارو در آن است ولی هیچکس واقعا نمیدانست که محتویات قوری از چه قرار است. باید اعتراف کنم که من در هیچ نقطه دنیا جایی را مثل تهران ندیدم که مردمانش اینچنین راحت دست به هر کاری بزنند و آخرسر هم همه چیز را انکار کنند. شاید هم این یک نوع وقتگذرانی و سرگرمی برایشان باشد.
مسائلی که در بالا عنوان شد نکات مثب زندگی زنان ایرانی بود؛ و الا اگر بخواهیم تعمق بیشتری بکنیم و علاوه بر خوبیها نقاط ضعف و نارساییهای آنها را هم بیان کنیم، فجایع هولناک و صحنههای وحشتآوری نمودار خواهد شد که اغلب در حرمسراها و اتاقهای «اندرون» اتفاق میافتد. روشهایی که در اندرون حکمفرماست جابرانه و استبدادی است و در آنجا هرگونه قساوت قلب و حتی آدمکشی نیز بهراحتی رخ میدهد و هیچ ندامت و تنبیهی هم در کار نیست.
در حرمسراهای مردان تنگنظر و خشن و هرزه و عقدهدار که نسبت به هیچ چیز احساس مسئولیت ندارند و تواناییشان فقط در انتقام گرفتن از زنان بیدفاع و ضعیف و خالی کردن قهر و غضب خود بر سر اینگونه افراد نهفته است گاهی چنان ماجراهایی رخ میدهد که واقعا عواقب دردناکی به دنبال دارد. دیده شده که گاه یک کنیز بدبخت یا یکی از زنان حرم در اثر زجر دیدن و بدرفتاری چنان خونش به جوش آمده که برای تلافی یک جرعه نوشابه زهرآلوده به سرورش خورانده و بدون آنکه واقعا تصمیم به انجام عمل مصیبتباری داشته باشد، او را از شر زندگی راحت کرده است. در اینگونه جنایاتی که در اندرون اتفاق میافتد معمولا به دلیل اشکالاتی که در بین است تحقیق و بازخواستی هم انجام نمیگیرد.
گاهی اوقات یکی از زنان حرم که شوهرش به هر علتی از جمله زائل شدن جاذبه زنانه، از او غفلت نموده و توجهی به وی ندارد، به انواع و اقسام سحر و افسون و ورد و دعا رو میآورد تا شوهرش را جادو کند و به سوی خود بکشد. او برای این کار به خودش و یا اگر بتواند به شوهرش طلسمی میبندد و یا اینکه در راه خدا و پیغمبر و یا ائمه، گوسفند یا چیز دیگری نذر میکند که به فقرا بدهد و معمولا برای اینگونه نذر و نیازها «امام حسین» (ع) مورد توجه خاص زنهای ایرانی قرار دارد... اگر حاجات اینگونه زنها را برآورده نکرد، آنگاه است که به «جرعه عشق» یا «داروی مهر و محبت» روی میآورند. البته من به درستی نمیدانم اینگونه مواد از چه چیزهایی ترکیب شده است، ولی شنیدهام که برای ساختن آنها از انواع و اقسام طلسم و دعا استفاده میکنند...
بزرگترین آرزوی هر زن جوان پس از ازدواج این است که چند پسر بزاید و از این راه وضع آینده خود را در منزل شوهر تثبیت و تامین کند، زیرا زاییدن دختر برای آنها هیچگونه ارزشی به بار نمیآورد و اصولا در ایران هیچکس برای دختران قدر و قیمتی قائل نیست.... مردهای ایرانی برای نامگذاری همسرانشان عادت عجیبی دارند که تقریبا در تمام مملکت شایع است. آنها موقع مخاطب نمودن و یا صحبت از زنانشان آنان را به نام مادر پسر بزرگ خود مینامند و مثلا به جای گفتن «زلیخا» او را به نام «مادر علی» صدا میکنند و گاهی هم به همان لفظ «خانم» اکتفا مینمایند. به طوری که شنیدهام صدراعظم فعلی [میرزا آقاخان نوری]نیز همسرش را که دخترعموی اوست به نام «دخترعمویم» خطاب میکند... (۱۳۶۸، ۸۷-۹۳)
مطالعات انجامشده توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نشان میدهد که ۵۰ تا ۷۰ درصد از سرطانهای سینه با پیروی از تغذیه سالم قابل پیشگیری است و حتی مرگ و میر را بر اثر این بیماری کاهش میدهد؛ بنابراین اینکه چه بخوریم و چه نخوریم تا سرطان سینه نگیریم امر مهمی است که باید در زندگی رعایت کنیم.
درباره سابقه تاریخی آن [شهرنو]روایت چنین است که در سال ۱۲۹۸ شخصی به نام زال محمد خان، روسپیانی را که پیش از او در محلهای به نام «محله قجرها»ی شهر تهران مسکن داشتهاند بدانجا کوچانده است
تپههای سه هزار ساله کهریزک با وجود آنکه در فهرست میراث ملی ایران ثبت شده است، اما در اسناد طرح تفصیلی و طرح جامع هیچ اثری از آنها نیست و در کمال ناباوری حذف شدهاند.
برای بسیاری از افراد پیش آمده که کارهایشان را مدام به عقب بیاندازند، حتی اگر آن کار زمان زیادی نبرد. انباشته شدن این کارهای انجامنشده به دلیل اهمالکاری میتواند طاقتفرسا باشد.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت در حاشیه بازدید از چهلوسومین جشنواره فیلم فجر در واکنش به تشکیل پرونده قضایی برای دو هنرمند گفت: حتما در دولت برای حل این مشکل اقداماتی خواهیم داشت.