مخاطب۲۴- نزدیک به ۹ سال از آن روز شوم میگذرد و ثانیه به ثانیه بعد از آن اتفاق هولناک که توانست زندگی اش را به تنهایی زیر و رو کند در انتظار قصاص یا بخشش از سمت خانواده مقتول میگذراند. علی که به خاطر یک درگیری ساده، دستانش را به خون آلوده کرده بود و حالا، هر لحظه از عمرش را با ترس از چوبه دار میگذراند و نگران این است که شاید فردا طلوع خورشید را نبیند.
هنوز هم باورش نمیشود که دستش به خون آلوده شده باشد و هر بار با فکر کردن به آن روز شوم چشمانش نمناک میشود و حس پشیمانی تمام تار و پو
موضوع به تاریخ ۶ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ برمی گردد. عصر روز حادثه مردم خیابان ناطقی شاهد صحنه درگیری خونینی میان دو پسر جوان بودند. شاهدان این صحنه وحشتزده باکلانتری ۱۰۹ بهارستان تماس گرفته و از زخمی شدن شدید جوانی خبر داده بودند.
با اعلام این خبر تیمی از کاراگاهان پلیس به همراه بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی تهران راهی محل حادثه شدند و با جسد پسر جوانی به نام علی شاهی رو به رو شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. با مشخص شدن این موضوع تحقیقات بیشتر آغاز شد و مشخص شد عامل قتل این پسر جوان فردی به نام حسین. الف است که از قبل با یکدیگر اختلافات داشته و همین موضوع منجر به قتل شده است.
در تحقیقات بیشتر مشخص شد پسر عمو مقتول که هنگام قتل در محل حضور داشته و در خصوص لحظه درگیری گفت: حسین و علی از قبل با یکدیگر درگیریهایی را به خاطر خرید قطعهای زمین توسط عمویم (پدر مقتول) از پدر علی (پدر قاتل) داشتند. روز قبل از حادثه حسین با پدر علی تماس گرفته و صحبتهایی را با عصبانیت در خصوص زمین بیان کرده و در پایان مکالمه بیان کرده که اگر مشکل زمین برطرف نشود علی را میکشد که همین باعث عصبانیت علی شده بود. علی (قاتل) در مغازه مرغ فروشی کار میکرد. روز حادثه من به همراه علی به در مغازه محل کار حسین رفتیم و او به درخواست علی برای حل مشکل سوار ماشین شد و همراه ما شد. علی به سمت میدان شهدا در حال حرکت بود و در همین هنگام با حسین بحث میکرد که ناگهان در نزدیکی میدان شهدا از ماشین پیاده شدند. من داخل ماشین نشسته بودم و صدای آنها را نمیشنیدم، اما متوجه شده بودم که بحث آنها شدت گرفته است. در همین حین ناگهان علی از داخل کاپشنش چاقویی را بیرون کشید و ضرباتی را به بدن حسین وارد کرد. من در لحظات اول شوکه شده بودم، اما به سرعت از ماشین پیاده شدم و به سمت علی رفتم، اما او پا به فرار گذاشت و موفق به دستگیری او نشدم.
با مشخص شدن این اطلاعات مامورین پلیس عملیات و تحقیقات لازم را در خصوص دستگیری قاتل آغاز کردند. دو روز بعد هنگامی که علی خبر قتل حسین را شنید خود را تسلیم مامورین پلیس کرد. علی که با پای خود تسلیم شده بود هنگامی که مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت در خصوص حادثه گفت: پدر حسین قطعهای زمین را در سال ۶۴ از پدر من خریده بود، اما من اعتقاد داشتم که زمین را به قیمت بسیار پایینتر خریداری کرده و به همین دلیل از پدر حسین عصبانی بودم و اختلاف به من و حسین رسید و چندین وقت با یکدیگر اختلاف داشتیم. روز حادثه حسین به همراه پسرعمویش به مقابل محل کار من آمد. حسین کشتی گیر بود و بدن ورزیدهای داشت به همین علت برای دفاع از خود چاقویی همراه خود برداشتم، اما قصد استفاده از آن را نداشتم. هنگامی که سوار ماشین حسین شدم او به سمت میدان شهدا حرکت کرد، اما در نزدیکی میدان صحبت میان ما به سمت درگیری کشیده شد برای همین از ماشین پیاده شدیم. هنگامی که از ماشین پیاده شدیم حسین ضربههایی را به قفسه سینه من وارد کرد که باعث عصبانیت من شد، اما خودم را کنترل کردم که ناگهان حسین کلاه کاپشنم را بر روی سرم کشید و مشتی را به کتف من وارد کرد. من ترسیده بودم و برای دفاع از خود چاقو را بیرون کشیدم، اما متوجه نشدم که ضرباتی به حسین وارد شده است. بعد از اینکه حسین از من دور شد پا به فرار گذاشتم، اما دو روز بعد از درگیری هنگامی که خبر فوت حسین را شنیدم تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم.
اکنون پس از گذشت ۹ سال، علی همچنان در انتظار اجرای حکم قصاص به سر میبرد. صبح امروز چهارشنبه - ۷ آذر ماه سال جاری - قرار بود حکم قصاص علی اجرا شود، اما ناگهان عصر دیروز نور امید بر دل علی تابید. بعد از گذشت ۹ سال با وساطت خیرین و مسئولان قضایی، خانواده حسین شاهی حاضر شدند تا به علی فرصت دو هفتهای برای پرداخت دیه به خانواده علی دادند.