مخاطب ۲۴- فراری بودن از بحث و جدل در ازدواج تنها باعث وخیم شدن شرایط میشود. پیشرفت واقعی نه از اجتناب از مشاجره، بلکه از نحوه ترمیم رابطه پس از دعوا و بحث حاصل میشود.
اغلب زوجها از یک گام مهم پس از دعواهای زناشویی چشم پوشی میکنند؛ این گام مهم صحبت کردن پس از دعوا است. این مکالمه درباره حل سطحی اختلاف نظرات نیست است و به تأثیر عاطفی بحث و جدل پشت سر میپردازد. حتی پس از معذرت خواهی و آشتی نیز زوجها معمولاً دچار احساسات ناخوشایندی میشوند. در طول زمان اگر به این احساسات توجه نشود، صمیمیت عاطفی و اعتماد میان زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد.
زوجهایی همواره پس از دعوا به گفتگو درباره احساسات خود میپردازند، انعطاف پذیری و درک عاطفی بیشتری نسبت به یکدیگر دارند. پستی و بلندیهای ازدواج تنها شامل حل اختلافات و پشت سر گذاشتن آنها نیست، بلکه زوجها باید در کنار یکدیگر رشد فردی و اجتماعی را تجربه کنند. سه مؤلفه کلیدی برای گفتگو پس از دعوا در زندگی زناشویی وجود دارد.
پس از اتمام دعوا اکثر زوجها وقتی برای بررسی احساسات خود و طرف مقابلشان نمیگذارند. احساساتی مانند ترس، آسیب دیدگی یا احساس مقصر بودن در زیر سطح مدفون میشوند. پس از یک بحث و جدال زوجها حتماً باید در طی یک گفتگو بررسی کنند این دعوا چگونه بر عواطف و احساساتشان تأثیر گذاشته است. این گفتگو پس از دعوا احساس همدلی و درک متقابل زوجین را افزایش میدهد.
برای پیش بردن این گفتگو بهتر است زوجها با بیان واضح احساسات خود شروع کنند. سپس از طرف مقابل نیز درخواست شود تا احساسات خود را بیان کند. یک گفتگو دو طرفه بدون سرزنش و تلقین احساسات منفی باعث میشود زوجها بهتر از روز قبل یکدیگر را بشناسند و احساس و عواطف یکدیگر را درک کنند.
اغلب مشاجرات فقط در مورد یک موضوع خاص نیست، بلکه توسط نیازهای عمیقتر و برآورده نشده هدایت میشوند. ممکن است یکی از زوجها احساس رها شدن یا بیاهمیت بودن داشته باشد، یا شاید نیاز به محبت یا توجه بیشتر داشته باشند. تحقیقات منتشر شده در مجله روانشناسی و روان درمانی بالینی در سال ۲۰۲۰ نشان میدهد که تجارب غفلت عاطفی و سوء استفاده عاطفی در دوران کودکی اغلب منجر به احساس بیمهری در بزرگسالی میشود که میتواند باعث ناامنی و بی اعتمادی در ازدواج شود.
این عوامل سوء تفاهمها، فاصله عاطفی و درگیری مداوم را در ازدواج تجدید میکند و ایجاد صمیمیت و برقراری ارتباط موثر را دشوار میکند. در نتیجه، گفتگو برای شناسایی این نیازهای اساسی باید در اولویت قرار بگیرند. برای آغاز یک گفتگو موثر پس از دعوا بهتر است زوجین اول از خود بپرسند در لحظه دعوا به چه چیزی نیاز داشتند و پس از کشف نیازهای خود، آنها را با شریک زندگی خود مطرح کنند. بهتر است زوجین یکدیگر را تشویق کنند تا نیازهای عاطفی خود را کشف کنند و سپس با همدلی و درک متقابل در راستای برطرف کردن این نیازها تلاش کنند.
بخش اساسی هر گفتگو پس از دعوا، برنامه ریزی برای مدیریت بحث و جدلهای آینده است. بهتر است از این فرصت برای برنامهریزی و تقویت تواناییها برای عبور از چالشهای آینده استفاده شود. میانجیگری برای حل مشکلات در حین دعوا بر بهزیستی عاطفی و پاسخهای عصبی در روابط تأکید میکند. این فرآیند نه تنها اعتماد زوجین به یکدیگر را تقویت میکند، بلکه نشان میدهد زوجین به اختلاف نظرها اهمیت میدهند و یکدیگر را حمایت میکنند.
با پرسیدن سوالاتی مانند: «دفعه بعد چه کار متفاوتی میتوانیم انجام دهیم یا چگونه میتوانیم در شرایط مشابه یکدیگر را حمایت کنیم؟» به این ترتیب، تمرکز از خود دعوا به راهحلهای سازنده و فعال تغییر میکند.
علیرغم اهمیت گفتگو پس از دعوا، زوجها اغلب به دلیل ترس از آغاز دوباره بحث و درگیری از آن اجتناب میکنند. بسیاری از زوجها بررسی مجدد این موضوعات را غیرضروری یا طاقتفرسا میدانند. با این حال، نادیده گرفتن این گفتگوها احساسات منفی را از بین نمیبرند. نپرداختن به این احساسات منجر به دوری، رنجش و درگیریهای مکرر شود.
برای مؤثر بودن این گفتگوها، هر دو طرف باید احساس امنیت داشته باشند و حالت تدافعی نداشته باشند. مواردی که به راحت شدن این گفتگو کمک میکنند شامل انتخاب زمانی مناسب، روشن کردن قصد مکالمه و پرهیز از مشاجره، گوش دادن متقابل بدون طرف گیری، کنترل احساسات و صبور میشوند.