کد خبر: ۵۱۱۲۱
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۲

عکاسی در آتلیه‌ای متفاوت با انسان‌هایی متفاوت

کسی باور نمی‌کرد آنها بیشتر یکی دو روزدوام بیاورند و آنجا، پای کارشان با حقوق حداقلی بایستند؛ کاری تلخ در جایی سخت مانند سالنِ بویناکِ تشریحِ یکی از مهمترین و بزرگترین ساختمان‌های پزشکی قانونی کشور در نزدیکی آرامستان بهشت زهرا که روزها مقابل درِاصلی ورودی‌اش، جماعتی سیاه‌پوش بغض‌آلودند.

مخاطب۲۴- اما آنها دوام آوردند و علی‌رغمِ احتمالِ دست و پاگیری ترس، ناامیدی، افسردگی و یا بددلی بر سِمَتِ «ماموران اجساد» باقی ماندند. حالا چند سالی می‌شود که میلاد، حمید و امیر (۲۸ تا ۳۳ ساله) وَردستِ عموعلی، آقامهدی و سیداکبر (۴۰ تا ۶۰ ساله) که دیگر چیزی تا بازنشستگی‌شان نمانده، عکس‌های آخر اجساد را در ۴ فِرِیم الزامی برمی‌دارند و به حکم یا پرونده قضایی همان اجساد الصاق می‌کنند. البته کار این ماموران تازه و کهنه‌کار فقط برداشتن عکس‌های آخر از تنهای سرد، خشک، کبود، دوخته شده و گاه حتی فاسد و کِرم‌زده اجسادی که کنار هم روی تخت‌های فلزی تشریح قطار شده‌اند، نیست. کارشان هر روز از ساعت ۸ صبح باخالی کردن جیب‌های لباس متوفیان از وسایلی خُرد و کوچک؛ دست‌نوشته‌هایی برای خداحافظی یا وصیت، لیست خرید روزانه، پسته و نخودچی، قرص‌های آرام‌بخش، اسکناس‌های مچاله هزار تومانی یا تانخورده دلار و یورو آغاز می‌شود و با حمل اجساد به سالن تشریح یا به بخش‌های دیگر در صورت انجام آزمایش‌های ژنتیک، انتقال به سردخانه، گاه حتی دوخت و دوز کالبد‌های شکافته و همچنین ثبت عکس‌های آخر در حدود ساعت ۱۷ یا کمی بعد از این ساعت در شیفتِ اضافه، پایان می‌یابد.

 

تشریح یک مرگ

مرگ‌های مشکوک و ناگهانی، جسم بی‌جان برخی را پیش از به قبر درآمدن به دستور مقام قضایی، سوی سالن تشریح ساختمان تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در جاده قدیم قم می‌کشاند. جایی میان بود و باش‌های مسکونی در سمت چپ و سرسبزی زمین‌های کشاورزی در سمت راست؛ طبقه دوم و درست وسطِ سالن‌هایی سرد و فراخ که به تفکیک تشریح بانوان و آقایان درآمده‌اند. ممنوعیت ورود افراد متفرقه به این طبقه و سالن‌ها با استفاده از تابلو‌های بسیار به رهگذران اخطار داده شده‌است. کارکنان سالن‌هانیز اغلب از دری دیگر جز آن درِ اصلی که بَرَش، جماعتی گریان و نالانِ عزیزنشان هستند، وارد محوطه می‌شوند و پیش از آنکه، نخستین اجساد با آمبولانس‌هایی از راه بیمارستان، منزل یا کلانتری برسند و پرونده‌هایشان در واحد پذیرش تشکیل شود، رختِ کار خود تن می‌کنند. سیداکبر، اما قبل از همه آنها و همه اجساد، با دستکش‌های بالا کشیده و چکمه‌های بلند، سالن‌های تشریح و تخت‌های مشبک و فلزی‌شان را از خون و آلودگی‌هایی مانند ایدز، سل و هپاتیت، شسته و ضدعفونی کرده بود.

 

اجسادی که در جیب‌هایشان زندگی دارند!

بویناکی سالن‌های با دمای نزدیک به صفر که غالبش بوی غلیظِ خون آب‌خورده است، حتی از پس در‌های شیشه‌ای بسته هم به مشام می‌رسد. قطراتی از همان خون‌ها نیز آنجا پشت در‌ها دیده می‌شود. میلاد وامیر از نخستین آمبولانس، تن سفت و سنگین مردی حدودا ۶۰ ساله با سبیل‌های پرپشت قیصری و مو‌های تازه رنگ شده را روی برانکاردِ چرخدار می‌گذارند. یکی‌شان جیب‌های مرد را می‌جوید و دیگری‌شان، برگه‌های بیمارستان مبنی بر کالبدگشایی و بررسی علت مرگ را دستِ علی، ناظر سالن‌های تشریح می‌دهد. وزنش را نیز روی باسکول می‌گیرند و پایین برگه پذیرش می‌نویسند. از مرد سبیل قیصری یک تسبیح دانه درشت، مقداری پول نقد، پاکتی سیگار، انگشتری فیروزه، لباس‌های پاره و جفت کفشی پشت خوابانده برجای می‌ماند که میلاد همگش‌شان را داخل کیسه‌ای نایلونی می‌ریزد. اوایل، بیشتر از اینکه از قصه اجساد له شده یا فاسدی که تا مدت‌ها کسی پی‌شان نمی‌آمد، غصه‌دار شود از حسرت بعضی از وسایل برجای مانده در جیب و لباس آنهاغمگین می‌شد. مثل لیست خریدی (۲ کیلو مرغ پاک‌کرده، پیاز، سیب‌زمینی، هویج و فلفل دلمه‌های زرد و سبز) که از جیب مردی جوان و موتورسوار بیرون کشیده یا مُشتی دلار که از کیف کمری کودکی خیابانی پیدا کرده بود. ماموران جسد، زمان برداشتن عکس آخر به عاقبتی که ممکن است به هر دلیل، ناگهانی و شوم اتفاق افتد فکر می‌کنند و هر بار هم از قصه آن برای زندگی در حال و ساده عبرت می‌گیرند.

 

مشام‌های اهلی از بوی خون و جسد

ماموران جسد، طوری مشام‌شان اهلیِ بوی خون و جسد‌های چند ساعت (کبود و جمود) تا چند ماه (متورم و لارو گذاشته) مانده، شده که کمتر ماسک می‌زنند و عادت کرده‌اند نفس‌های عمیق‌شان را در فضای بازِ خارج از سالن آزاد کنند. در سالن تشریح آقایان، تکنسین و پزشکانی با تیغ، نیشتر، پنس، اره، قیچی و انبر میانِ سر و رگ تا بطن و پای اجساد در جستجوی واقعیت مرگ آنها هستند. ناظر سالن، میلاد و امیر را فرمان می‌دهد برانکارد مرد سبیل قیصری را کنار تخت تشریحِ جسدی با نام امیرعباس قرار دهند تا یکی از پزشکان به کارِ گشودن کالبد او درآید. حمید را پزشکی که از کالبدشکافی، بازسازی و ترمیم یکی از جسد‌ها فارغ شده، فرا می‌خواند برای ثبت عکس‌های آخر از جسد. حمید، دبه‌های دردارِ ذخیره نمونه امحا و احشا را که بر لبه تخت تشریح روی هم تلنبارند، کمی جابه‌جا و پس، لنز دوربین حرفه‌ای عکاسی را برای برداشتن اولین فِرِیم که تمام‌رخ جسدِ پیرمردی نحیف از قفسه سینه به بالاست، تنظیم می‌کند. عکس‌های دوم و سوم به نیم‌رخ‌ها و عکس چهارم به تصویری تمام‌قد از پشت جسد اختصاص دارد. بلافاصله می‌رود اتاق اداری سالن و عکس‌ها را به رایانه برای چاپ انتقال می‌دهد. در مسیر بازگشت به سالن، آقامهدی که نَقل‌های متفاوتش از داستان هر یک از اجساد حتی آنها که بی‌نام و نشانند یا به نوعی مجرم و گناهکارند، شنیدنی‌ست، می‌گوید: «نبینم فکری شده باشی جوون. کارت رو درست انجام بده تا حق اینا که دستشون از دنیا کوتاهه رو بتونی بگیری.»

 

غلیان از بی‌جانیِ جنین‌ها حتی سلبریتی‌ها

در سالن تشریح بانوان نیز وضع بر همین روال است. مژگان یکی از ماموران جسد، حدود ۱۷ سال است که علاوه بر دوخت و دوزِ تمیزِکالبد‌های شکافته شده با سوزن‌های منحنیبیستوری و نخ‌های قطور، چشم در چشم آنها که بی‌جان خوابیده‌اند عکس آخرشان را بدون ژستی خاص و روتوشی جلوه‌ساز، برمی‌دارد. روز‌های سختی از این کار پشت سر گذاشته برخلاف تعداد زیادی که بیش از چند روز تاب و طاقت نیاورده‌اند؛ روز‌هایی که بعد از برداشتن هر عکس به ویژه عکس‌های اسپشیال (عکس حین تشریح و معاینه) سراسیمه خود را سرویس بهداشتی می‌رساند و پیوسته بالا می‌آورد، روز‌هایی که آشوبِ بوی گوشتِ فاسد و خون در مشامش آرام نمی‌گرفت و یا روز‌هایی که مجبور بود بی‌توجه به همذات‌پنداری‌های معمول زنانه و مادرانه از جنین‌های چند ماهه وکودکان تا سالخوردگان ۱۰۰ ساله عکاسی کند و بسیاری روز‌های دیگر که یا کنار جسد سلبریتی‌ای می‌ایستاد یا از قصه زندگی ناگاه به پایان رسیده اجسادی دچار غلیان احساسات می‌شد. روزانه بین ۳۰ تا ۴۵ جسد (حدود ۱۰ تن با توجه به تعداد دفعات جابه جایی هر جسد) را حمل می‌کنند، کالبدشان را می‌گشایند، سم‌شناسی یا رادیوگرافی می‌کنند تا در نهایت عکسشان را بردارند برای تکمیل تحقیقات قضایی.

 

برچسب ها: مرگ اجساد
آخرین اخبار
پربازدید ها
تصاویر
صفحه خبر بالای تصاویر
اخبار داغ
وریا غفوری به استقلال برمیگردد وریا غفوری به استقلال برمیگردد
باشگاه استقلال به دنبال دریافت مجوز حضور وریا غفوری در کادرفنی این تیم است.
جاسوس از محل استراحت شهید خبر داشت جاسوس از محل استراحت شهید خبر داشت
دختر شهید منصور عسگری دانشمند هسته‌ای در گفتگویی روایتی از نحوه هدف قرار گرفتن پدرش و همچنین فعالیت‌های هسته‌ای پدرش مطرح کرده است.
ترکیه مدارک دانش آموزان ایرانی را نمی‌پذیرد ترکیه مدارک دانش آموزان ایرانی را نمی‌پذیرد
مدارس ایرانی خارج جهت پاسخگویی به نیاز آموزشی خانواده‌ها تاسیس شده‌اند، اما این مدارس نه تنها نتوانسته‌اند نیاز‌های آموزشی دانش آموزان ایرانی در ترکیه را بر طرف کنند بلکه در اتفاقی عجیب‌تر که نشان دهنده ناکارآمدی وزارت آموزش و پرورش محسوب می‌شود مدارک مدارس ایرانی در آنکارا و استانبول از سوی دولت ترکیه و سیستم آموزشی این کشور تایید نمی‌شود.
معاون درویش هم از پرسپولیس استفعا کرد معاون درویش هم از پرسپولیس استفعا کرد
حسین بادامکی از سمت خود در باشگاه پرسپولیس کناره‌گیری کرد.
کواکبیان به حواشی پاسخ داد کواکبیان به حواشی پاسخ داد
مصطفی کواکبیان در صفحه شخصی خود در اینستاگرام به حواشی ایجاد شده نسبت به اظهارات جنجالی اخیرش پاسخ داد.
اسرائیلی‌ها تانکر سوخت رسان وارد آسمان ایران کردند! اسرائیلی‌ها تانکر سوخت رسان وارد آسمان ایران کردند!
یک جنگنده اف-۱۵ اسرائیل در جریان جنگ ۱۲ روزه و در حمله به تهران در پی بروز نقص در سامانه سوخت و نیازمند فرود اضطراری شد، اما اعزام فوری هواپیمای سوخت‌رسان مانع از این اتفاق شد.
خاموشی‌های تهران برگشته و دو ساعته است خاموشی‌های تهران برگشته و دو ساعته است
شرکت توزیع برق تهران بزرگ اعلام کرد: اعمال خاموشی به دلیل محدودیت‌های ناشی از ناترازی انرژی در تمام مناطق ۲۲گانه شهر تهران یکسان و بدون هرگونه تبعیض انجام می‌شود و بر همین اساس برنامه ریزی انجام شده اعمال محدودیت‌های دو ساعت و به صورت شناور است.
برگزیده
شاخص فلاکت به ۴۲.۲ درصد رسید شاخص فلاکت به ۴۲.۲ درصد رسید
شاخص فلاکت کشور در بهار ۱۴۰۴ به ۴۲.۲ درصد رسید و خوزستان با ۴۶.۶ درصد در صدر قرار گرفت.۱۷ استان شاخصی بالاتر از میانگین داشتند و خراسان جنوبی با ۳۷.۹ درصد، کمترین فلاکت را ثبت کرد.
جاسوس از محل استراحت شهید خبر داشت جاسوس از محل استراحت شهید خبر داشت
دختر شهید منصور عسگری دانشمند هسته‌ای در گفتگویی روایتی از نحوه هدف قرار گرفتن پدرش و همچنین فعالیت‌های هسته‌ای پدرش مطرح کرده است.
ترکیه مدارک دانش آموزان ایرانی را نمی‌پذیرد ترکیه مدارک دانش آموزان ایرانی را نمی‌پذیرد
مدارس ایرانی خارج جهت پاسخگویی به نیاز آموزشی خانواده‌ها تاسیس شده‌اند، اما این مدارس نه تنها نتوانسته‌اند نیاز‌های آموزشی دانش آموزان ایرانی در ترکیه را بر طرف کنند بلکه در اتفاقی عجیب‌تر که نشان دهنده ناکارآمدی وزارت آموزش و پرورش محسوب می‌شود مدارک مدارس ایرانی در آنکارا و استانبول از سوی دولت ترکیه و سیستم آموزشی این کشور تایید نمی‌شود.
صفحه خبر بالای تصاویر