مخاطب ۲۴- سکانس اول: "کمال امین تعابت"، مشاور وزیر دفاع سوریه در مجلس ملی این کشور در حال نطق است؛ او در حالی که دستانش را تکان میدهد و رگهای گردنش از شدت فریادهایش متورم شده، علیه اسرائیل سخن میگوید و از لزوم اتحاد ارتشهای عربی برای آزادی قدس شریف و در پایان با صدای بلند میگوید: مرگ بر اسرائیل.
نمایندگان نیز شعار او را تکرار میکنند و به سمتش میآیند، دورش حلقه میزنند و از او به خاطر مواضع شجاعانه و انقلابی اش علیه اسرائیل تقدیر میکنند.
امین تعابت، گزینه وزارت دفاع سوریه است و سوری ها، امید بسیاری به این چهره ضد اسرائیلی دارند تا بلکه با تدبیر و فرماندهی او، کار اسرائیل فیصله یابد. او همچنین یکی از ۳ گزینه اصلی برای جانشینی نخست وزیر است.
سکانس دوم: در یکی از میدانهای شهر دمشق، چوبه داری برپاست، چند مامور او را از میان جمعیتی که علیه اش شعار میدهند، به سمت دار میبرند. دقایقی بعد، طناب دار بر گردن اوست و دارد دست و پا میزند.
جسد تا ساعتها بالای دار میماند تا همه مردم بیایند و در حالی که انگشت به دهان هستند، جاسوس اعدام شده اسرائیلی را تماشا کنند؛ او "کمال امین تعابت" است!
سکانس سوم (چند سال قبل): مقام مافوق کمال امین تعابت در سازمان موساد، در حالی که آخرین پک را به سیگارش میزند میگوید: هر چه میتوانی به اسرائیل فحش بده، هر چه میتوانی شعار بده و همه توجهات را به خودت جلب کن. خودت را وفادار به سیستم سیاسی و امنیتی سوریه نشان بده و ارتقا پیدا کن. نیروهای مخالف ما را به هر انگ و اتهامی که میتوانی تضعیف کن و باز هم بالاتر برو... اسرائیل به تو نیاز دارد "الی"!
نام واقعی کمال امین تعابت، "الی کوهن" بود، مردی که سالها در عالیترین سطوح رهبری سوریه حضور داشت و اطلاعاتی که به اسرائیل داد، از عوامل شکستهای متعدد اعراب در برابر اسرائیل و برتری تل آویو بود.
روزی که خبر دستگیری او اعلام شد، کمتر کسی میتوانست باور کند یکی از اصلیترین چهرههای ضدصهیونیسم که نامش با دشمنی با اسرائیل گره خورده بود، نفوذی خود اسرائیل باشد و همه آن شعارهای تند و نطقهای آتشین، نمایشهایی از پیش تعریف شده باشند؛ اما این گونه بود.
سکانس چهارم (۵۹ سال بعد): اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور ایران به تهران رفته است، بعد از یک روز شلوغ، به اتاقی که در یک مجموعه حفاظت شده در شمال تهران قرار دارد، راهنمایی میشود. او از پنجره نگاهی به کوهستانهای شمالی تهران میاندازد و نفسی عمیق میکشد و بعد از خواندن نماز و چند صفحه گزارش، چراغها را خاموش میکند و پلک هایش را روی هم میگذارد.
عقربههای ساعت ۱:۴۵ دقیقه بامداد را نشان میدهند که صدای انفجاری مهیب، سکوت کوهستان را در هم میشکند و هنیه و محافظش در دم، جان میسپارند. موشکی از همان کوهستان شلیک و از پنجره وارد اتاق شده بود!
۱ - ابلهانه است تصور کنیم اسرائیلی که ۶ دهه قبل، برای نفوذ دادن عناصرش به سیستم حکومتی و امنیتی سوریه برنامهای چنان موفق داشت، امروز و بعد از کسب تجربیات متعدد، برای نفوذ در حکومت مهمترین دشمن اش، یعنی جمهوری اسلامی ایران، کاری نکرده باشد.
ابلهانهتر آن است که بپنداریم عملیات ترور هنیه در تهران، بدون کمک تمام عیار شبکهای از عوامل نفوذی میسر میشد، نفوذیهایی که حتی از محل محرمانه استقرار او و طبقه و اتاقش هم خبر داشته اند و نیز توانسته اند تجهیزات ترور را به نزدیکی محل برسانند، شلیک کنند و در امن و امان بگریزند!
کسانی که میکوشند خط نفود را کمرنگ جلوه دهند و همه چیز را به برتری تکنولوژیک و نظایر اینها ربط دهند، خود متهمان جدی جریان نفوذ هستند.
۲ - باید از اسرائیل انتقام بگیریم، اما قبل از هر انتقامی در داخل سرزمینهای اشغالی - که لازم است - باید انتقام جنایت تهران را در تهران گرفت و این انتقام چیزی نیست جز عملیات وعده صادق ۲ برای شناسایی، دستگیری و مجازات نفوذیهای اسرائیل در همه سطوح و بی هیچ تعارف و ترحمی. فراموش نکنیم که الی کوهن جزو چند نفر اول حکومت وقت سوریه بود و در همین ایران خودمان، عامل ترور همزمان رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر، کسی نبود جز جانشین شورای امنیت کشور، مسعود کشمیری!
پس اکنون نیز نباید از حضور نفوذیهای مشابهی در ارکان مختلف قدرت و نهادهای تصمیم گیر و اجرایی غافل بود و بهت زده شد. اتفاقاً باید سراغ تندروهایی رفت که مانند الی کوهن، مواضع تندشان را به رخ میکشند و مانند کشمیری -که همیشه دو خودکار داشت، یکی برای کارهای اداری و یکی برای کارهای شخصی- بسیار متظاهرند.
این نفوذیها همانها هستند که در عرصه روابط خارجی، برای انزوای ایران میکوشند و حامیان رابطه با جهان را غربگرا و واداده و منفعل میخوانند.
اینان همانهایی هستند که اولویتهای کشور را جابجا میکنند تا مسائلی مانند نوع پوشش زنان در حد امنیت ملی بالا برود، ولی موضوعاتی مانند بحران آب، مهاجرت نخبگان، ناترازی انرژی و ... در حد مقاله و سمینار متوقف بمانند.
نفوذیها کسانی هستند که میکوشند چهرههای وطن دوست و کارشناسان واقعی و دلسوز را به هزار انگ بنوازند و آزار دهند و تخریب کنند تا آنها را از حیز انتفاع ساقط کنند و افراد نادان و بی تجربه را بر مصادر امور بگمارند تا به طور خودکار به کار تخریب ملک و ملت بپردازند.
نفوذیها کسانی هستند که در قراردادهای اقتصادی ایران با کشورهای دیگر ایجاد اخلال میکنند تا ایران را به جزیرهای فقیر و دور افتاده از جهان تبدیل کنند.
آنان کسانی هستند که اطلاعات دانشمندان هستهای ایران را به اسرائیلیها میدهند تا یکی پس از دیگری ترور شوند.
نفوذیها کسانی هستند که با سخنان و مواضع و کارهای عجیب و غریب و غیر عقلانی مکررشان، مردم را نسبت به تدبیر و عقلانیت نظام حکومتی ناامید میکنند.
اعضای خط نفوذ آنانی هستند که ایجاد تشتت و چندگانگی و دوقطبی سازی کاذب در جامعه را وظیفه سازمانی خود میدانند.
و سرانجام، نفوذیها کسانی هستند که اطلاعات لازم برای ترور هنیه در تهران را به تل آویو رساندند و در ۲۴ ساعت حضور او در ایران، ماموریت شان را انجام دادند و اینک میکوشند خطر نفوذ را کم رنگ جلوه دهند.
بی تردید، بخش مهمی از تحریم ها، مشکلات متعدد در روابط خارجی ایران، مصائب اقتصادی، نابسامانیهای سیاسی و گسلهای اجتماعی، محصول عملکرد نفوذیها و خوش باوری و اعتماد نیروهای درون نظام به آنهاست. در واقع، مردم ایران، بسیار قبل از هنیه، قربانی آنها شده اند.
از این روست که تاکید داریم انتقام از اسرائیل، بیش و پیش از آن که در تل آویو و حیفا و ایلات و دیمونا و ... باشد، باید در تهران باشد. گیریم که همین فردا در عملیات انتقام بزرگ، موشکهای ایرانی، ۱۰۰ نظامی صهیونیست را هلاک کنند، ولی نفوذیهای اسرائیل در ایران، همچنان فعال باشند و از درون به خنثی سازی آن پیروزی بپردازند و ضربهای بزرگتر بزنند؛ آیا در چنان وجهی، پیروزی با ما خواهد بود؟!
یک عامل نفوذی در تهران، میتواند کاری کند که یک لشکر صهیونیست در غزه نمیتوانند کما این که در تمام این سالها نتوانسته بودند هنیه را نه در فلطسین و نه در هیچ جای دیگر دنیا هدف قرار دهند، ولی به مدد نفوذیها در ایران، توانستند.
بزرگترین انتقام از اسرائیل، قطع کردن دستان متعدد این اختاپوس تروریست در داخل ایران است. آنگاه، صهیونیستها در ایران کور خواهند شد و اعتماد بنفس شان را نیز خواهند باخت و این، لازمه پیروزی ماست.
جای عملیات وعده صادق ۲ در تهران است تا نفوذیهای خوش خط و خال و ظاهر الصلاح اسرائیل در ایران به سرنوشتی مشابه سلف شان "الی کوهن" دچار شوند.
منبع : عصر ایران