به گزارش سرویس اجتماعی مخاطب ۲۴ به نقل از تابناک، تندتند میگوید «بچه، بچه»، بعد هم یک بچه را نزدیک مرد لباسآبی میبرند و بچه معصوم با گریه میگوید: «چرا وقتی داشتی بابامو میکشتی دستت نلرزید؟» بعد هم گریه حضار. این ویدئو در سطح گستردهای با عنوان «لحظه روبرو شدن فرزند شهید رنجبر با قاتل پدرش» منتشر شد و واکنشهای زیادی را برانگیخت. ماجرا از چه قرار بود؟ ما به عنوان افکار عمومی دقیقا نمیدانیم چه اتفاقی رخ داده است که منجر به پیادهشدن مامور و یک آدم چاقوبهدست از ماشینهایشان، درگیری فیزیکی، خلع سلاح مامور و حد اقل سه ضربه چاقو به مامور نیروی انتظامی شده است که از این سه ضربه، دو جراحت در کمر و پهلو و یکی در گردن منجر به شهادت مامور پلیس شده و قاتل با اسلحهای که از مامور گرفته فرار کرده و البته کمی بعد، دستگیر شده است.
فیلم این درگیری با وسعت قابل ملاحظهای در شبکههای اجتماعی پخش شد و از همان ساعتهای اولیه واکنشهایی را به همراه داشت. عدهای گفتند که «حالا بیایید از این جانی دفاع کنید» و عدهای دیگر هم بر لزوم تغییر و آسانکردن قوانین بکارگیری سلاح توسط نیروهای مسلح تاکید کردند. در این میان، گروه دیگری بدون ارائه هیچگونه سند و مدرکی مدعی خلع سلاح پلیس توسط حسن روحانی شدند و رئیس جمهوری پیشین را متهم کردند که «به دستور رییسجمهور فرانسه پلیس را خلع سلاح کرده و منجر به قتل این مامور پلیس در شیراز شده است». برخی هم نوشتند که وقتی پلیس بابت متهمگردانی زیر فشار افکار عمومی قرار گرفت و حتی رئیس وقت قوه قضاییه دستور برخورد با این رویه را صادر کرد، باید انتظار میرفت که شاهد حمله اراذل و اوباش به پلیس باشیم.
زمانی که متهم این حادثه بازداشت شد، منابع منتشرکننده خبر اعلام کردند که حال عادی نداشته و تحت تاثیر مصرف موارد مخدر بوده است. همزمان گفته شد که در جریان دستگیری، پای متهم شکسته است و با این وجود او را با پای خودش به مراسم تشییع مامور شهید بردهاند. از همان ساعتهای اولیه وقوع حادثه نیز انتشار تصاویر به شهادت رسیدن مامور پلیس، عکس او و فرزندانش در آغوش هم دست به دست شد و توسط گروهی از کاربران فضای مجازی بشدت بازنشر شد، بدون در نظر گرفتن این مساله که کودکان حریم خصوصی دارند و اجازه نداریم تصاویر قابل شناسایی آنها را در فضای مجازی منتشر کنیم. از طرفی به این موضوع هم توجه نشد که در چنین پروندهای انتشار وسیع تصویر کودک ماموری که به شهادت رسیده، میتواند امنیت او را تهدید کند.
بیشتر بخوانید: کشته شدن مامور نیروی انتظامی در شیراز+ فیلم
پس از دستگیری متهم نیز در روز تشییع پیکر شهید رنجبر، فرزند او را به حضور قاتل چشم و دست بسته بردند و متاسفانه هیچکس از معاونت اجتماعی ناجا تا تیمهای متخصص مددکاری و مداخله در بحران تذکر نداد که با روح و روان و سلامتی کودکِ پدر از دست داده سروان رنجبر چه میکنید و از آن بدتر، کسی در مجموعه اطلاعرسانی نیروی انتظامی، مانع از انتشار این ویدئو نشد!
یکی دیگر از واکنشها در فضای مجازی پیرامون این حادثه، عبارات خشونتباری مثل این جمله بود: «باید دست و گلوی قاتل را در همان محل و با همان چاقو برید»؛ عباراتی که زنگ خطرهای جدی برای توجه به سلامت روان جامعه را به صدا درمیآورد.
اما یکی از مهمترین واکنشها به این حادثه، درخواست گسترده برخی کاربران و حتی مسئولان برای تسهیل استفاده پلیس از سلاح بود. باید تاکید کنیم که طبق قانون فعلی و با توجه به آنچه در ویدئوی منتشرشده به چشم میخورد، شهید رنجبر کاملا اجازه قانونی برای شلیک به متهم را داشته و اینکه شلیک صورت نگرفته نیاز به آسیبشناسی و بررسیهای دقیق پلیسی و حقوقی دارد. از طرفی، اجازه بی حد و حصر برای بکارگیری سلاح میتواند در آینده اتفاقات تلختری را رقم بزند که چهره پلیس را مخدوش کند و در واقع از آنطرف بام بیفتیم؛ چنانکه قاضی محمد شهریاری، معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران نیز در یک پست اینستاگرامی در مورد این حادثه نوشته است: «بند اول و دوم ماده سه قانون به کارگیری سلاح به مامور اجازه تیراندازی میداد و از این جهت هیچ مسئولیت جزایی و مدنی متوجه او نبود. پرواضح است که در هیچ پروندهای مامور بخاطر رعایت قانون بازخواست نشده و نمیشود و در مانحن فیه نیز همچنین، اما اینکه تحت لوای این حادثه دنبال اختیارات بیحد و حصر باشیم یا با این ابزار، دستگاه قضایی را تخطئه کنیم، روش نادرست و به دور از جوانمردی است. اعمال ممنوع را قانون تعیین میکند و در حال حاضر قانون بکارگیری سلاح وجود داشته و اجازه شلیک داده بود. توسعه قانون تحت سوءبرداشت از حادثه مذکور قطعا موجب آسیبهای بیشتری به ماموران خواهد شد.»
در مجموع تحریک به انتقامجویی خشونتبار، بیمبالاتی در مواجههدادن فرزند شهید رنجبر با قاتل پدرش و همچنین وضعیت آشفته متهم که اتفاقا خوراک قابل ملاحظهای هم برای دمیدن در آتش «عدم تعهد پلیس ایران به حقوق متهمان» فراهم کرده و نیز بیتوجهی به آسیبهای اختیارافزایی برای استفاده پلیس از سلاح، همگی بخاطر این رقم خورده که برخی اقدام به راهاندازی یک موج میکنند و درکی از کاری که میکنند و هزینههایی که تحمیل میکنند، ندارند.
شبکههای اجتماعی، فضایی سهل و ممتنع برای دستکاری افکار عمومی است. ایجاد موج و دمیدن در آتش، به چشمبرهمزدنی به نتیجههای محیرالعقول میرسد. دامنزدن به خشونت و انتقامخواهی، بسادگی نوشتن چند توییت موهن و پرخاشگر ختم نمیشود و نویسندگان، انرژی خودشان را تخلیه میکنند، اما از بالزدن این پروانهها طوفان به راه میافتد؛ و نهایتا اینکه فراموش نکنیم دستگاه قضایی و قانون، برای جلوگیری از خصوصیشدن انتقام است. این قانون است که تعیین میکند چه کسی خطا کرده است و باید به چه ترتیبی مجازات شود.
در ادامه خبرگزاری فارس با همسر شهید گفتگویی کرده که در ذیل میآیدشهید رنجبر قبلاً هم در جریان درگیری با اوباش دچار جراحت شده بود، اما به دنبال سهمیه نرفته و گفته بود جراحتهای وارد شده را برای خدمت به امنیت کشور متحمل شده است. روزنامه جوان با خانم معصومه زراعتپیشه همسر شهید گفتگو کرده است.
چند سال با شهید زندگی کردید؟
۲۰ سال با علیاکبر روزهای به یاد ماندنی داشتم؛ و دو فرزند. یک پسر ۱۴ ساله و یک دختر هشت ساله داریم.
شهید رنجبر یک نظامی بود که باهم ازدواج کردید؟
بله او، استخدام ناجا بود که زندگیمان را شروع کردیم.
درباره خصوصیات اخلاقی شهید بگویید.
پدر علیاکبر هم بازنشسته نیروی انتظامی بود و ۹ سال قبل فوت کرد. او هفت خواهر و برادر داشت و پیرو شغل پدر در نیروی انتظامی استخدام شد. او بسیار خانوادهدوست و مهربان بود؛ فردی متدین و با ایمان بود و هیچ نماز قضایی نداشت. او مردمدار و یتیمنواز بود و مخارج چند بچه یتیم را پرداخت میکرد.
دیگر خصوصیات اخلاقی او این بود که هر تلاشی از او سر میزد تا گرفتاری مردم را حل کند. وقتی که به سختی زیادی میافتاد، گلایه میکردم، اما او میگفت، این باقیات الصالحاتی است که برای ما میماند. حدیث داریم خواسته مردم از شما امتحان الهی است و ما باید در این امتحان سربلند بیرون بیاییم.
با اقوام و فامیل بسیار خوشبرخورد و صمیمی بود، به همین خاطر با رفتنش دل همه را سوزاند. روز تشییع پیکر که بعد از اتمام نماز جمعه برگزار شد، همه مردم در مراسم تشییع شرکت کردند و آنقدر شلوغ شد که همکاران خود علیاکبر تلاش زیادی کردند تا برای مردم اتفاقی نیفتد. ما از همه آنها تشکر و قدردانی میکنیم. با دیدن کلیپ و بچههایم همه در این مراسم شرکت کردند و جمعیت زیادی جمع شد. او در اخلاق نیک و رفتار درست اسوه و الگو بود. شهادتش ما را خیلی ناراحت کرد، اما او جز این لیاقتی نداشت و حقش شهادت بود.
رابطه فرزندان با پدر چگونه بود؟
علیاکبر پدری صمیمی و مهربان بود. آنقدر که بچهها پشت در مینشستند تا پدرشان از سر کار برگردد. او برای آشنایی بچهها با زیارت و ائمه (ع) آنها را به شاهچراغ و دیگر زیارتگاهها میبرد، اما قبل از زیارت آنها را بازار میبرد و بعد از خرید و خوردن غذا به زیارت میبرد. میگفت، بچهها اینطور زده نمیشوند و همیشه شوق زیارت دارند. برای همین بچهها شرایط سختی دارند و به آنها خیلی سخت میگذرد.
قبلاً در جریان عملیات دچار حادثه شده بود؟
بله. یادم میآید چند سال قبل در منطقه جهرم با چند نفر از افراد شرور درگیر شد و در آن درگیری پایش شکست و جراحی شد. دنبال امتیاز و جانبازی نرفت. میگفت برای مملکت خدمت میکنم و این اتفاقها پیش میآید. او معلولیت خدمتی گرفت، اما یک لحظه از عرصه خدمتش دور نشد. وقتی از او خواستم چند روز بیشتر در خانه بماند و استراحت کند، قبول نکرد و به سر کارش برگشت.
درباره آخرین خداحافظی بگویید.
من خانهدار هستم. آن روز هم مثل روزهای قبل گفت: معصومه جان از دست من راضی هستی، مرا حلال کن!
دلم تکانی خورد و گفتم: این چه حرفی است، مگر نمیخواهی برگردی؟! گفت: به هر حال کارم سخت است، شاید دیگر برنگردم. همیشه نگرانش بودم و هر وقت سر کار میرفت پشت سرش آب میریختم و داخل جیب لباسش دعای سلامتی گذاشته بودم.
خبر شهادت چگونه به شما رسید؟
وقتی شوهرم به مأموریت میرفت، خودم بچهها را کلاس یا باشگاه میبردم. آن روز وقتی با بچهها به خانه برگشتیم، اقوام و خانوادهها تماس میگرفتند و حال شوهرم را میپرسیدند. به آنها گفتم چرا حال علیاکبر را از من میپرسید، با شماره خودش تماس بگیرید و با خودش صحبت کنید. کمی گذشت به دلشوره افتادم، ساعتی گذشت که فهمیدم شهید شده است.
درباره وداع آخر بگویید.
وداع آخر و آخرین دیدار ما در دارالرحمه شیراز در گلزار شهدا اتفاق افتاد. اما آنقدر شلوغ شد که نتوانستم آنطور که باید با او خداحافظی کنم.
با دستگیری قاتل خیلی آرام شدم. مرا بردند و او را دیدم. صحبتی نکردم فقط او را دیدم تا دلم آرام بگیرد.
بچههای من برای امنیت مردم یتیم شدهاند. از آنها انتظار دارم شوهرم و همه شهدای عزیزی را که برای حفظ امنیت و اقتدار این کشور به شهادت رسیدهاند، فراموش نکنند.