کد خبر: ۳۹۹۶
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۶
کوروس سرهنگ‌زاده ۸۴ بهار را پشت سر گذاشته و بیش از چهار دهه است خودخواسته از عالم موسیقی کناره گرفته؛ ولی نام و آثارش ماندگار بوده و هستند.

به گزارش سرویس فرهنگی مخاطب ۲۴ به نقل از تابناک، کوروس سرهنگ‌زاده به واسطه نسبت خویشاوندی با داریوش رفیعی، از کودکی شیفته او شد. وقتی خواننده جاودانه‌هایی مانند «گلنار» و «شب انتظار» با مرگ ناگهانی در ۳۱‌سالگی، ایران را در بهت و حسرت فروبرد، تصمیم گرفت صدای او را برای نسل‌های بعد زنده نگه دارد. هرچند خوانندگان بسیاری چه پیش و چه پس از انقلاب، آثار داریوش رفیعی را بازخوانی کرده‌اند؛ اما به گواه بسیاری از صاحب‌نظران، هیچ‌کدام به اندازه کوروس سرهنگ‌زاده نتوانسته‌اند حق مطلب را ادا کنند.

کورس سرهنگ‌زاده: هم‌زمان با شهرت گزینه وزارت شدم
دوم بهمن‌ماه، شصت‌وسومین سالروز درگذشت غم‌انگیز داریوش رفیعی بود. به همین مناسبت سراغ کوروس سرهنگ‌زاده رفتیم و با او هم‌کلام شدیم. بخش‌هایی از این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

فارغ از نگاه احساسی به داریوش رفیعی، بسیاری از اهالی فن، بازخوانی‌های شما را در همان سطح کیفی اجرا‌های داریوش رفیعی می‌دانند....
یکی از شانس‌های من، دوستی بسیار نزدیک با رحیم معینی‌کرمانشاهی بود. در مجموع چند نفر از شعرای خوب در زمره دوستان نزدیک من قرار داشتند. من در آهنگ‌ها دخل و تصرف زیادی کرده و تغییر ایجاد می‌کردم.

یعنی قرائت شخصی خود را ارائه می‌دادید؟
بله، به طور مثال وقتی برای نخستین بار «گلنار» را اجرا کردم، یک رومانس در ابتدای این قطعه خواندم. همچنین شعر‌های آهنگ‌های دیگر را عوض کردم. البته این قطعه را در ابتدا خواننده دیگری اجرا کرد. خواننده‌های زیادی به بازخوانی «مستانه» پرداختند و من نیز یکی از آن‌ها بودم.

خوانندگانی مانند محمد معتمدی و سالار عقیلی هم بودند که آن‌ها را به بازخوانی تشویق کردید؛ اما در عمل، نتیجه مطلوبی رخ نداد و اجرا‌های آن‌ها ماندگار نشد.... محمد معتمدی و سالار عقیلی صاحب سبک هستند؛ اما به هر ترتیب کار باید به دل مخاطب بنشیند و ظاهرا این اتفاق رخ نداد.

تاریخ درباره ماندگاری اجرا‌ها قضاوت می‌کند....
من عیب‌ها و اشکال‌های اجرای «بگو کجایی» را به محمد معتمدی متذکر شدم و گفتم: «قبل از اجرا می‌توانستی به من بگویی». او پیش‌تر نزد من می‌آمد و برخورد خیلی صمیمانه‌ای هم داشت.

هنوز هم نزد شما می‌آید؟
نه، از چند سال قبل دیگر او را ندیده‌ام.

شما آن سال درباره محمد معتمدی، تعبیری به کار بردید و گفتید: «محمد معتمدی درحال‌حاضر اولین صدای آواز ایران است» ....
به نظر من صدای خیلی خوبی دارد.

در ادامه گفتید: «اکنون هیچ‌کسی نمی‌تواند مثل او بخواند. البته سالار عقیلی هم خوب می‌خواند؛ ولی معتمدی چیز دیگری است». هنوز فکر می‌کنید بهترین آوازخوان ایران، محمد معتمدی است؟
من صدای خوب دیگری در این مدت نشنیده‌ام. وقتی به صدای معتمدی گوش می‌دهم، متوجه می‌شوم او با صدایی که دارد، می‌تواند کار‌های خیلی بهتری انجام بدهد.

درباره همایون شجریان چه نظری دارید؟
«همایون» هم خیلی خوب است، ولی نوآوری‌هایی که انجام می‌دهد به خودش صدمه می‌زند.

درخصوص سالار عقیلی چگونه می‌اندیشید؟
«سالار» هم صدای خوبی دارد. قطعه «آوای ایران» که با «ایرج» خواند، کار زیبایی بود.


به نظر شما چرا در سال‌های بعد از انقلاب، دیگر آثاری از جنس قطعات ماندگاری مثل «گلنار» و «به سوی تو» تولید نشد؟
واقعا کمتر کاری به احساس آثار گذشته می‌رسد. آن زمان خواننده، نوازنده و شاعر با همدیگر صمیمی بودند. با یکدیگر می‌نشستند و به شکل حضوری، روی آهنگ کار می‌کردند. وقتی معینی‌کرمانشاهی برای من شعر می‌گفت، وصف‌الحال مرا می‌سرود. اگر شعر‌هایی را که از معینی‌کرمانشاهی خوانده‌ام گوش دهید، گویی واقعا وصف‌الحال من بوده است. شاعران دیگری نیز مثل تورج نگهبان بودند. برای مثال «با تو دنیا قشنگه» سروده تورج نگهبان است.

به نظر می‌رسد آهنگ‌های امروزی تاریخ مصرف دارد؛ با این گزاره موافق هستید؟
به نظر من کار خوب، اصلا تاریخ مصرف ندارد. خدا رحمت کند، بهترین کار‌های موزیک پاپ یا موزیک جاز را «ویگن» شروع کرد. او در مسیر کار خودش، خواننده خیلی خوبی بود و با من هم دوستی نزدیکی داشت.

آن کار‌ها تاریخ مصرف نداشت، ولی قطعاتی که در سال‌های اخیر تولید شده، گاهی عمرشان به یک هفته هم نمی‌رسد...
آهنگ‌های «ویگن» را هنوز خیلی‌ها زمزمه می‌کنند. او قطعات خیلی خوب و آهنگ‌های بسیار زیبایی دارد. کار‌هایی که تازگی‌ها می‌خوانند هیچ‌کدام مثل آن‌ها نیست. البته برای مثال «رضا صادقی» محبوبیتی بین مردم پیدا کرد و می‌تواند از این قاعده مستثنا باشد. خدا رحمت کند، آغاسی و امثال او واقعا در کار خودشان خوب بودند و در سبک کوچه‌بازاری، قشنگ می‌خواندند. همگی نیز ایرانی می‌خواندند و مایه آهنگ‌ها و موزیک‌های ایرانی را در کارهایشان داشتند. سبکشان کوچه‌بازاری بود، ولی ایرانی می‌خواندند. خوانندگان امروزی موزیک پاپ، اصلا چیزی در صدایشان ندارند.

نمی‌خواهیم همه را در یک سطح قرار دهیم، اما در حال حاضر به نظر می‌رسد بیشتر بار بر دوش استودیوهاست. شما در گذشته قطعه را به صورت یکپارچه می‌خواندید و ضبط می‌کردید، اما امروز خوانندگان یک بیت به یک بیت می‌خوانند و ضبط می‌کنند...
اصلا فضا متفاوت شده است. من با ارکستر‌های بزرگ رادیو نیز کار کرده‌ام؛ مثلا آقای «ناصری» جلوی من می‌ایستاد و ۴۰ نوازنده ارکستر کنار همدیگر می‌نشستند. یک یا دو دفعه می‌خواندم و کار را ضبط می‌کردیم.

دو سال است کرونا بر جهان سایه انداخته و سبک زندگی مردم دنیا را تغییر داده است. قواعد جدیدی بر روزگار ما حاکم شده و نمی‌توان گفت دوران پیش از کرونا با امروز هیچ تفاوتی ندارد؛ برای مثال دوستی‌های نزدیک به فاصله مبتلا شده‌اند...
زندگی‌ها خیلی تغییر کرده است. من از دنیای موسیقی کناره گرفتم، اما حداقل چهار نفر از دوستانم را می‌دیدم یا آن‌ها به دیدن من می‌آمدند. بعد از شیوع کرونا حدود شش ماه قرنطینه بودم.

اگر شرایط فراهم بود، مجالی ایجاد می‌شد و احترام هنرمند و شخص شما حفظ می‌شد، دوست داشتید وضعیت به‌گونه‌ای بود که مانند گذشته با عزت روی صحنه بروید؟
اگر همین حالا روی صحنه بروم از همه خوانندگان طرفداران بیشتری دارم.

دلتان برای صحنه تنگ شده است؟
طبیعتا بله، خیلی دلم می‌خواهد دوباره روی صحنه بروم.

آیا به این موضوع فکر می‌کنید و غصه می‌خورید؟
نه، غصه نمی‌خورم. من حتی در خانه، زمزمه هم نمی‌کنم. اگر گاهی ببینم صدای خوبی پخش می‌شود، گوش می‌دهم. وقتی با مردم روی صحنه حرف می‌زدم، خیلی صمیمی بودم. اگر از بزرگ‌تر‌ها بپرسید، به شما می‌گویند با چه سبک و سیاقی روی صحنه می‌رفتم. روی صحنه صمیمانه رفتار کرده و تله‌پاتی و رابطه‌ای عمیق با شنونده‌هایم برقرار می‌کردم؛ به نحوی که همه خوششان می‌آمد.

چرا دیگر زمزمه نمی‌کنید؟‌
نمی‌دانم، دیگر حوصله ندارم بنشینم آهنگ‌های خودم را گوش بدهم؛ در حالی که تمام نوار‌های خودم را دارم.

حوصله ندارید یا نمی‌خواهید به گذشته برگردید؟
به هر حال خاطرات تلخ و شیرینی هستند. به گذشته برگردم که چه بشود؟ زمانی که لانسه شده بودم و مردم مرا می‌شناختند، با گردن‌کلفت‌ترین و بالاترین رده‌ها در مملکت رفت‌وآمد داشتم و از دوستان نزدیک من به شمار می‌رفتند.

پس نمی‌خواهید خاطرات گذشته زنده شود، چون ممکن است غصه بخورید...
غصه نمی‌خورم. هرچه بوده، گذشته و تمام شده است.

اما بسیاری از مردم شما را دوست دارند و به کوروس سرهنگ‌زاده افتخار می‌کنند...
بازآمدنت نیست، چون رفتی، رفتی...

از خوانندگان جوان چه توقعی دارید؟
آقای «صادقی» به من زنگ زد و اجازه گرفت «به‌سوی تو» را بخواند. گفتم: «بخوان، چرا نمی‌خوانی عزیزم؟ اگر بخوانی، خیلی هم خوشم می‌آید. وقتی می‌بینم خواننده‌ای آهنگ مرا می‌خواند، خوشحال می‌شوم». واقعا خوشم می‌آید، منتهی اگر بد بخواند، می‌گویند: «بیخودی خواند و آبروی خودش را برد».

در زمان فعالیت شما، پشت‌سر گذاشتن کلاس‌های موسیقی مهم بود یا خیر؟
بله، مهم بود؛ چراکه نیاز داشتیم دانش موسیقی در وجودمان جا بیفتد.

اساسا خواننده باید اهل مطالعه می‌بود یا صرف میکروفن در دست گرفتن کفایت می‌کرد؟
اصلا چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اگر خواننده سواد نداشته باشد یا قادر به فهم شعر‌ها نباشد، نمی‌تواند خوب بخواند.

در دوره شما مطالعه اهمیت داشت؟
بله، خیلی زیاد. من کتابخانه بسیار بزرگی در خانه دارم، ولی متأسفانه در روزگار کنونی مطالعه کم‌رنگ شده است.

اگر مطالعه برای کار شما لازم بود، چرا اکنون اهمیت خود را از دست داده است؟
در مسیر خواندن، فقط با گوش‌دادن و تمرین‌کردن است که صدا جلو می‌رود. برای مثال یک نوار از شجریان برای شما می‌گذارم، ولی مطمئنم امکان ندارد که بتوانید تشخیص دهید صدای شجریان یا بنان است، یعنی شجریان تا این اندازه دنباله‌رو بنان بود. اگر بخواهم شاگردانی بپذیرم و به آن‌ها آموزش بدهم، تحت تأثیر صدای من قرار می‌گیرند و می‌خواهند مثل من بخوانند. به اعتقاد من، یک خواننده اصلا نباید تعلیم دهد.

کدام خواننده قدیمی را در آواز، سرآمد می‌دانید؟
«ایرج» از بس در فیلم‌ها خواند، تمرینی برای او شد. اصلا مانند او نداریم.

خودش در جایی گفته تعزیه کار می‌کرده است...
دیگر مثل «ایرج» نمی‌آید. تحریر‌های «ایرج» متفاوت بود. او اگر بخواهد ترانه بخواند، ممکن است بگویم که خوب نمی‌خواند. من با «ایرج» خیلی رفیق هستم و صدایی بسیار عالی دارد. بیشتر تحریر‌های «ایرج» به خاطر تمرین بسیار زیاد است. وقتی صدای خدادادی داشته باشید و تحریر هم بزنید، می‌توانید با خواندن زیاد در دستگاه‌های مختلف، هرحالتی را تمرین کنید، در ادامه خود به خود تحریرش می‌آید. «ایرج» دیگر در تحریرزدن کارکشته شده بود.

امروز نگاه شما به دنیا و زندگی چگونه است؟ امیدوارانه است یا برخاسته از خستگی و ناامیدی؟
نه، آن‌چنان امیدوار نیستم. از قدیم می‌گویند: «آب که از سر گذشت چه یک وجب، چه صد وجب».

یعنی اکنون فقط درحال گذران زندگی هستید؟
بله، دیگر نمی‌توانم برای موقعیت هنری یا موقعیت اجتماعی برنامه‌ریزی کنم، چون کار من نیست.

البته نام شما در تاریخ موسیقی ایران ثبت شده است، حتی جوان‌ها با کار‌های شما خاطره دارند...
آهنگ‌های مرا چه در داخل و چه در خارج از کشور، خیلی‌ها خوانده‌اند. مسلما آهنگ به دلشان نشسته که تجدید می‌کنند و می‌خوانند.

شما سابقه روزنامه‌نگاری نیز دارید. دراین‌باره صحبت کنید...
من سردبیر «کیهان بچه‌ها» بودم.

چگونه وارد روزنامه‌نگاری شدید و چرا رهایش کردید؟
با شروع کار هنری‌ام، آرام‌آرام کار‌های دیگر مانند روزنامه‌نگاری را کنار گذاشتم. اگر «کیهان بچه‌ها» را دیده باشید، نقاشی‌هایش را هم خودم می‌کشیدم.

به روزنامه‌نگاری علاقه‌مند بودید یا از سر اجبار کار می‌کردید؟
وقتی وارد روزنامه‌نگاری شدم، خیلی جوان بودم و تنها ۱۸ یا ۱۹ سال داشتم. در آن زمان سردبیر، آقای بدیعی اهل شیراز و مردی بسیار ماهر بود. بقیه کار‌های «کیهان بچه‌ها» را من انجام می‌دادم.

ظاهرا تیراژ بسیار بالایی هم داشت...
بله، «کیهان بچه‌ها» را در تمام دبستان‌ها توزیع می‌کردیم. هر دبستان شاید چندهزار نسخه می‌فروخت. در آن دوران حتی به‌عنوان گزینه وزارت هم معرفی شدم. من موقعیت خیلی خوبی داشتم و اگر پیشامد‌هایی رخ نمی‌داد، حتما سناتور بودم!

تحصیلات شما در چه زمینه‌ای بوده است؟
من دوره‌های نقشه‌برداری و آمار عمومی دیده‌ام. دیپلم گرفتم و به سراغ رشته‌های فنی مانند نقشه‌برداری رفتم.

در پایان، چه توصیه‌ای برای خوانندگان جوان دارید؟
کار نیکو کردن از پر کردن است؛ چه صدا، چه کار فنی و چه هر کار دیگر. اگر انسان پشتکار داشته باشد، موفق می‌شود. حبیب‌الله بدیعی روزی شش ساعت ویولن می‌زد. نوازنده و خواننده باید بسیار تمرین کنند. «حبیب» می‌گفت: «اگر نوازنده‌ای می‌خواهد موفق شود، باید یک ساز را انتخاب کند و همان را پیش ببرد». بعضی‌ها از تار به ویولن و بعد به پیانو یا ساکسیفون می‌پرند؛ این‌گونه نمی‌شود. در پایان امیدوارم جوانان، انرژی خود را از دست ندهند.

 
آخرین اخبار
پربازدید ها
تصاویر
اخبار داغ
بازیگر جومونگ بعد از ۱۸ سال چه شکلی شده است؟ title
کیم سونگ سو که سال ۲۰۰۶ نقش «تسو» را در سریال جومونگ بازی کرد، اکنون ۵۲ ساله است.
گاف عجیب مجری زن صداوسیما روی آنتن title
مجری زن شبکه سلامت صداوسیما در حالی اجرا می‌کرد که میکروفونش حین اجرا افتاده بود.
چرا بدن‌درد می‌گیریم؟ title
درد عضلانی که قسمت کوچکی از بدن شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، معمولاً به دلیل استفاده بیش از حد از آن ناحیه از بدن ایجاد می‌شود برای مثال درد بازو‌ها ناشی از بلند کردن جعبه‌ها در طول روز همچنین ممکن است یک آسیب جزئی باشد، مانند کبودی شانه پس از زمین خوردن.
سوپر گل شهاب زاهدی از فاصله ۶۵ متری! title
شهاب‌ زاهدی از میانه زمین خودی با یک شوت دیدنی به گامبا اوساکا گلزنی کرد.
فیلم آموزش الفبا توسط مرحوم سید حسن نیرزاده title
این قصه گوی پیر با لباس بلندی بر تن، کلاهی بر سر و عصایی در دست راوی نمایشی می شد که خودش، هم کارگردانی می کرد و هم به جای تک تک شخصیت های قصه به ایفای نقش ها می پرداخت
مرتب کردن خانه به روش ژاپنی‌ها title
مرتب کردن یا چیدمان خانه از آن چیزهایی است که همه ما دوست داریم بهترینش را در خانه اجرا کنیم. در این‌جا یکی از روش‌های مuروف ژاپنی به نام «کن‌ماری» را معرفی کرده‌ایم.
ترک خاک ایران برای همیشه؟ title
تصاویری از سارا صوفیانی و همسر و دخترش در فضای مجازی منتشر شده که گفته می‌شود ایران را برای همیشه ترک کردند
برگزیده
سازمان هواپیمایی کشوری: در ایران جت شخصی نداریم title
سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری گفت: به طور کلی ما در ایران جت شخصی نداریم. در زمینه نخریدن جت شخصی، تقریبا کسی را نداریم که خریده باشد.
پیام تبریک رئیسی به مناسبت قهرمانی تیم ملی فوتسال در آسیا title
رئیس جمهور در پیامی با تبریک قهرمانی تیم ملی فوتسال کشورمان در آسیا تصریح کرد: از یکایک اعضای تیم ملی، مربیان، کادر فنی و سایر تلاشگران حوزه ورزش کشور برای کسب این عنوان ارزشمند، قدردانی می­‌نمایم.
صهیونیست‌ها دست از پا خطا کنند وضعیت متفاوت خواهد بود title
رئیس‌جمهور گفت: اگر رژیم صهیونیستی بار دیگر دست از پا خطا کند و تعرضی به خاک مقدس ایران کند، وضعیت متفاوت خواهد بود و معلوم نیست دیگر چیزی از این رژیم باقی بماند.
تقویت همکاری‌های قوای مسلح ایران و پاکستان عامل صلح و ثبات است title
فرمانده ارتش پاکستان در حاشیه سفر رسمی رئیس جمهوری اسلامی ایران به این کشور به دیدار آیت الله رئیسی رفت.