مخاطب۲۴- قاضی میثم حسین پور که هم اکنون ریاست شعبه ۱۰۲ دادگاه لواسانات را به عهده دارد، در سال گذشته تصمیم به نوشتن یک رمان جنایی گرفت. وی به مدت یک سال و نیم بازپرس جنایی تهران بود و دراین مدت به پروندههای قتل زیادی رسیدگی کرده بود. او شروع کرد به نوشتن جزییات برخی از پروندههای خاص خود. آنهایی که یک نقطه مشترک داشتند و در همه این پروندهها، متهم به خاطر هیچ تبدیل به آدمکش شده بود.
نوشتن این کتاب حدود ۵ ماه زمان برد و در نهایت به مرحله چاپ رسید و آنجا بود که بازپرس حسینپور به تکاپو افتاد تا تصمیماش را عملی کند.
او از روزی که شروع به نوشتن کتاب کرده بود، تصمیم گرفته بود پول حاصل از فروش آن را صرف آزادی زندانیان جرایم غیرعمد کند.
کتاب «کشتن برای هیچ» در تعطیلات نوروز امسال با فروش کم سابقهای مواجه شد. در این شرایط بود که پول فروش کتاب بر اساس تصمیمی که نویسنده گرفته بود باید صرف آزادی زندانی میشد. اما زندانیای که قرار بود با فروش این کتاب آزاد شود، چه کسی بود؟
بدهی میلیاردی شوهر
هزار کیلومتر آن طرفتر از پایتخت، زنی ۴۷ ساله به دلیل بدهی پشت میلههای زندان مشهد به سر میبرد. زنی که قربانی زیادهخواهی شوهرش شده و به جای او به زندان افتاده بود.
ماجرا از این قرار بود که این زن با همسر و دو فرزندش در شهر مشهد زندگی میکردند. شوهر این زن در کار خرید و فروش کالا و خودرو بود و، چون دسته چک نداشت با دسته چک همسرش کار میکرد.
این مرد که وسوسه رسیدن به پول میلیاردی در سر میپروراند، پس از انجام چند معامله سنگین، وقتی بدهی زیادی بالا آورد و نتوانست پول طلبکارانش را بپردازد تصمیم به فرار گرفت و یک شبه غیبش زد. به طوریکه هیچ کس حتی خانوادهاش اطلاعی از مخفیگاه وی نداشتند. از سوی دیگر طلبکاران تصمیم به شکایت گرفتند و چکهایی را که از مرد بدهکار در اختیار داشتند به اجرا گذاشتند. چون چک به نام همسر این مرد بود، قاضی دستور بازداشت زن ۴۷ ساله (همسر متهم) را صادر کرد. به این ترتیب وی بازداشت شد و، چون توان پرداخت بدهی سنگین شوهرش به طلبکاران را نداشت به زندان افتاد. این درحالی بود که طبق تحقیقات انجام شده هیچ نقشی در کلاهبرداری و بدهیهای شوهرش نداشت، اما بر اساس قانون باید محکوم میشد و به زندان میرفت.
یک تصمیم شیرین
ماجرای پرونده این زن به گوش قاضی میثم حسین پور رسید و او که حالا از فروش کتابش خرسند بود، تصمیم گرفت با پول حاصل از فروش آن، بدهیهای زن زندانی را بپردازد تا مقدمات آزادی او از زندان فراهم شود و نزد فرزندانش برگردد. این اولین اقدام خیرخواهانه قاضی جوان نیست چرا که او پیش از این نیز با فروش خودنویس خود که با آن فقط حکم آزادی زندانیان را امضا میکرد توانسته بود بیش از یک صد زندانی که مرتکب جرایم غیر عمد شده بودند را از زندان آزاد کند.
عیدی دلنشین
قاضی میثم حسین پور در گفتگو با همشهری درباره ماجرای آزادی زن زندانی و فروش کتابش میگوید: چند سال پیش و پس از آنکه دیدم از فروش خودنویسی که با آن حکم آزادی مینوشتم استقبال و باعث آزادی چند زندانی شد، تصمیم گرفتم کتابم را هم برای فروش بگذارم تا با پول آن کارخیرخواهانه انجام دهم. من یک سال و نیم بازپرس ویژه قتل بودم و افرادی را از نزدیک دیدم که بر سر هیچ آدم کشتند و تبدیل به قاتل شدند. اکثر آنها آدمهای عادی بودند که هرگز تصور نمیکردند روزی تبدیل به یک قاتل شوند. در واقع این کتاب نشان میدهد که میان آدم عادی و قاتل شدن مرزی وجود ندارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را بر اساس زندگی واقعی قاتلان بنویسم و اسمش را هم گذاشتم «کشتن برای هیچ». به نظر خودم علاوه بر خواندنی بودن داستان و موضوع زندگی قاتلان که بر اساس واقعیت است، جنبه پیشگیری هم مطرح است تا مردم بدانند چطور در برخورد با بروز واقعه، خشمشان را کنترل کنند و از فجایع جلوگیری شود.
حسین پور ادامه میدهد: ۵ ماه زمان صرف شد تا کار نوشتن کتاب تمام شد و به مرحله چاپ رسید. بخشی از پول حاصل از فروش هر کتابی پس از چاپ به نویسنده و بخش دیگر به ناشر میرسد. من تصمیم گرفتم پولی که از فروش کتاب سهم من است را صرف آزادی زندانی کنم. به لطف خدا کتاب که چاپ شد، هنرمندان و ورزشکاران زیادی که با آنها در ارتباط بودم و از تصمیم من باخبر شده بودند، در صفحه شخصی اینستاگرام خود، این کتاب را استوری کردند. افرادی مانند علی ضیا، حمید سوریان، قهرمان کشتی، پژمان درستکار سر مربی تیم کشتی و...
همین موجب شد تا با استقبال خیلی خوب در فروش کتاب مواجه شویم به طوریکه در کمتر از ۲۴ ساعت نزدیک به ۵۰۰ نسخه به فروش رفت. ناشر میگفت برای اولین بار است که با چنین استقبالی روبه رو شده و کتاب در ۲۴ ساعت فروش خیلی خوبی داشته است.
از طرفی فلسفه این کتاب آزادی زندانی بود و من، چون خادم حرم امام رضا هستم و گاهی به مشهد سفر میکنم در جریان یکی از سفرهایم متوجه شدم که خانمی ۴۷ ساله به دلیل بدهی در زندان است. بخشی از بدهی توسط خانواده وی پرداخت شده بود، اما بخش دیگری مانده بود و به همین دلیل وی همچنان در زندان بود. خوشبختانه و به لطف خدا، پول فروش این کتاب باعث شد تا مقدمات آزادی زن زندانی فراهم شود و تا حالا همه کارها انجام شده و او قرار است سهشنبه (امروز) آزاد شود و در آستانه عید فطر نزد دو فرزندش برگردد. به نظر من آزادی از زندان، دلنشینترین عیدی است که میتوان به یک مجرم ناخواسته یا متهم جرایم غیرعمد هدیه داد.