مخاطب 24- این در حالی است که عواملی مانند نارسایی نهادهای اجتماعیکنندهای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانوادههای کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول، و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دستبهدست هم دادهاند تا پدیده کودکان خیابانی که عمدتا کودکان کار در خیابان هستند، کماکان بهعنوان چالشی جدی در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند.
در این زمینه و برای تحلیل و بررسی ابعاد این با دکتر مصطفی اقلیما، جامعه شناس گفتوگو کرده است. دکتراقلیما معتقد است؛ «در واقع مهمترین عوامل در بروز پدیده کودک خیابانی عبارت است از عوامل اقتصادی، بدرفتاری پدر، ناسازگاری با پدر و مادر، اعتیاد پدر و مادر، بدرفتاری مادر، جاذبههای شهری، فرار از تنبیه، جدایی پدر و مادر و فرار از مدرسه. بررسیها نشان میدهد که مهاجرت از عوامل اثر گذار در بروز این پدیده است.
بزرگترین مشکل خانوادههای این کودکان فقر اقتصادی بوده و گرایش خانواده به ارتکاب به جرایم ارتباطی معنادار با بروز و گسترش این پدیده ندارد. همچنین گرایش به بزهکاری و رفتارهای بزهکارانه به گونه حاد و برجسته در این کودکان دیده نمیشود. بعد خانوار به گونهای معنادار در بروز پدیده کودک خیابانی مؤثر است و بسیاری از کودکان خیابانی در خانوادههای بر جمعیت زندگی میکنند. در این سنین مهمترین دگرگونیهای عاطفی، شناختی و اجتماعی در فرد رخ میدهد و شوربختانه این کودکان که سرمایههای ملی و ارزشمند جامعه اند به گژرفتاری و تباهی کشانده میشوند».
*وضعیت نابهنجار کودکان خیابانی سال هاست به عنوان یک چالش اجتماعی در ایران وجود دارد. چرا تاکنون اقدام مناسبی برای عبور از این چالش صورت نگرفته است؟
کودکان خیابانی به عنوان معضلی اجتماعی که هم خود مصداق آسیب اجتماعی است و هم زمینه ساز افزایش و گسترش آسیبهای اجتماعی در جوامع امروز مطرح است. دو ویژگی برجسته که در تعریف کودکان خیابانی بر آنها انگشت گذاشته میشود گدایی و ولگردی است که هر دو بیشینهای به در ازای تاریخ شهرنشینی دارد. این در حالی است که براساس تعریف یونیسف همه کودکانی که به سبب کمبود یا نبود نظارت پدر و مادر، دلبستگی به تحصیل و گذراندن اوقات در منزل ندارند و ناگزیر در خیابانها کار و زندگی میکنند کودکان کار هستند.
این کودکان در واقع کودکانی هستند که در پی درآمد برای خانواده در خیابان کار میکنند. میزان ارتباط این کودکان با خانواده متفاوت است و ممکن است این ارتباط روزانه یا حتی چند بار در سال باشد؛ اما به هر روی احساس وابستگی به خانواده در این کودکان وجود دارد. برای این کودکان خیابان همچون خانه است و دیگر افراد خیابانی برای آنان جای خانواده را میگیرند.
این کودکان یا سرپرستی ندارند یا در صورت داشتن خانواده به علتهای گوناگون زندگی در خیابان را امنتر از زندگی در خانه مییابند کودکان رها یا طرد شده و کودکان فراری نیز گاه به عنوان گروهی جداگانه مطرح میشوند، اما چون در بسیاری از موارد راه بازگشتی ندارند و در مدتی کوتاه به کودکان خیابانی تبدیل میشوند. در ایران کودکان خیابانی به دو گروه کلی ساکن و مهاجر تقسیم میشوند بیش از ۶۵ درصد از کودکان خیابانی تهران را مهاجران تشکیل میدهند.
*کودکان خیابانی یکی از عوامل اصلی بزهکاری اجتماعی است. این وضعیت در ایران به چه صورت است؟
واقعیت این است که اکثر این کودکان در یک نگاه کلی در آستانه آسیب پذیری و رفتارهای ضد اجتماعی قرار دارند و بیشتر به ورطه بزهکاری میافتند. بسیاری از آنان برخی آسیبها را تجربه کرده اند و به علت ارتکاب کارهای مجرمانه با پلیس و دیگر نیروهای نظارتی در گیر و سرانجام راهی زندان با کانون اصلاح و تربیت شده اند. در پژوهشهای گوناگونی که در ایران انجام گرفته این کودکان به سه دسته تقسیم میشوند.
کودکانی که در خیابان زندگی میکنند، کودکانی که از خانواده جدایند و شبها در خیابان به سر میبرند وکودکانی که در خیابان کار میکنند و امکان دسترسی به خانواده برای آنان وجود ندارد. کودکانی که با خانواده خود در خیابان به سر میبرند و کار با گدایی میکنند. بیشتر کودکان خیابانی نه بی خانمانند، نه بزهکار؛ بیشتر آنان کار میکنند بی آنکه از پشتیبانی لازم برخوردار باشند و در معرض خطرها و بهره کشیهای کارگران خیابان، خیابانگردان، گدایان و بزهکاران گوناگون قرار دارند. این کودکان فرصتهایی بس اندک برای رشد و تکامل عاطفی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی دارند. کودکان خیابانی از هر گونه حمایت قانونی بی بهره اند. ارتباط محدود با خانواده با بریده شدن همیشگی این ارتباط از آنان بزه دیدگانی بالقوه میسازد و در بیشتر موارد قربانی جرایم خیابانی میشوند.
برای این کودکان خیابان همچون خانه است و دیگر افراد خیابانی برای آنان جای خانواده را میگیرند. این کودکان یا سرپرستی ندارند یا در صورت داشتن خانواده به علتهای گوناگون زندگی در خیابان را امنتر از زندگی در خانه مییابند کودکان رها یا طرد شده و کودکان فراری نیز گاه به عنوان گروهی جداگانه مطرح میشوند، اما چون در بسیاری از موارد راه بازگشتی ندارند و در مدتی کوتاه به کودکان خیابانی تبدیل میشوند. در ایران کودکان خیابانی به دو گروه کلی ساکن و مهاجر تقسیم میشوند بیش از ۶۵ درصد از کودکان خیابانی تهران را مهاجران تشکیل میدهند
*یکی از مسائلی که درباره کودکان کار مطرح میشود هدایت آنها توسط باندهای پشت پرده و باندی بودن این کودکان است. این مسائل به چه میزان با واقعیت همخوانی دارد؟
براساس تحقیقاتی که درباره کودکان کار در تهران صورت گرفته در بررسی پیشینه حضور کودکان خیابانی در باندها ۹۸درصد عضو باندی نبوده اند. از میان ۱۲ درصد کسانی که در باندها بیشینه داشته اند ۱۰ درصد کودکان بزهکار و ۲ درصد کودکان ولگرد بوده اند که با احتمال ۹۵ درصد میان دو گروه در این شاخص تفاوت معنادار به چشم میخورد.
از لحاظ وضع تحصیلی ۴۱ درصد این کودکان بیسواد، ۳۹ درصد دارای سواد ابتدایی و ۱۲درصد دارای سوادی در حد راهنمایی هستند و تفاوتی معنادار در بررسی عوامل مؤثر در بروز پدیده کودک خیابانی میان این سه گروه در شاخص مواد مخدر دیده نمیشود. در زمینه شاخص انحراف جنسی ۹۶ درصد از کودکان خیابانی بیشینه انحراف جنسی نداشته اند و تنها ۴ درصد دارای بیشینه انحراف جنسی بوده اند. بدین سان تفاوتی معنادار میان این گروهها وجود ندارد.
در واقع مهمترین عوامل در بروز پدیده کودک خیابانی عبارت است از عوامل اقتصادی، بدرفتاری پدر، ناسازگاری با پدر و مادر، اعتیاد پدر و مادر، بدرفتاری مادر، جاذبههای شهری، فرار از تنبیه، جدایی پدر و مادر و فرار از مدرسه. بررسیها نشان میدهد که مهاجرت از عوامل اثر گذار در بروز این پدیده است. بزرگترین مشکل خانوادههای این کودکان فقر اقتصادی بوده و گرایش خانواده به ارتکاب به جرایم ارتباطی معنادار با بروز و گسترش این پدیده ندارد. همچنین گرایش به بزهکاری و رفتارهای بزهکارانه به گونه حاد و برجسته در این کودکان دیده نمیشود.
بعد خانوار به گونهای معنادار در بروز پدیده کودک خیابانی مؤثر است و بسیاری از کودکان خیابانی در خانوادههای بر جمعیت زندگی میکنند. در این سنین مهمترین دگرگونیهای عاطفی، شناختی و اجتماعی در فرد رخ میدهد و شوربختانه این کودکان که سرمایههای ملی و ارزشمند جامعه اند به گژرفتاری و تباهی کشانده میشوند. از سوی دیگر نابسامانیهای خانوادگی مانند جدایی پدر و مادر، اعتیاد آنان و وجود ناپدری و نامادری در خانواده از عوامل مؤثر در بروز این پدیده است.
چگونگی رفتار پدر و مادر در خانواده و شیوههای تربیتی آنان نیز در بروز این پدیده مؤثر بوده و ناسازگاری با پدر و مادر از پیامدهای آن است. بدرفتاری پدر و بدرفتاری مادر و تنبیه شدن نیز میتواند اثری چشمگیر در بروز این پدیده داشته باشد به گونهای که کودکان زندگی در خیابان را به زندگی در خانه و در میان خانواده ترجیح دهند.
*با توجه به چالشهای اجتماعی متعدد در ایران چگونه میتوان به سمت ساماندهی کودکان کار حرکت کرد؟
بدون تردید خانواده این گونه کودکان باید از مددکاری اجتماعی مؤثر بهرهمند شوند و مورد حمایتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار گیرند. از سوی دیگر، باید زمینههای آموزش و پرورش این کودکان و همچنین زمینه بازگشت کودکان مهاجر جویای کار از تهران به شهر خودشان فراهم شود؛ باید برای پیشگیری از اعتیاد تلاشهای کارساز صورت پذیرد؛ چون یکی از دلایل عمده بروز این پدیده ناسازگاری کودکان با پدر و مادر است. به همین دلیل باید راهکارهای تربیتی مؤثر و مناسب برای ایشان اندیشیده شود.
همچنین لازم است زمینههای حقوقی برای پشتیبانی از این کودکان و بویژه آن دسته که مورد کودک آزاری قرار گرفته اند فراهم گردد. نکته دیگر اینکه آثار طبقه اجتماعی و آشفتگیهای خانوادگی در بروز این پدیده است. همچنین شیوههای تربیتی و رفتاری پدر و مادر نیز در بروز این پدیده مؤثر است. متأسفانه کار چندانی برای کودکان کار صورت نگرفته است و هیچ سازمانی متولی امور کودکان کار و خیابان نیست.
زمانی مشکل کودکان کار حل میشود که علت روی آوردن آنها به کار بررسی شود؛ کودکی که نه والدینی دارد و نه سرپناه ناچار است کار کند. اگر کار تولید شود، مشکلات کودکان کار حل میشود؛ وقتی افراد شغل داشته باشند و درآمدشان کفاف زندگی شان را بدهد دیگر خانوادهها کمتراز هم میپاشند و افراد به سمت اعتیاد نمیروند؛ بنابراین دیگر کودک کار نخواهیم داشت. ریشه هر چیزی در کار و ریشه هر نابسامانی اجتماعی در نبود امنیت شغلی است. از سوی دیگر برای ریشه کنی معضل کودکان کار باید قوانین موجود کشور به درستی عمل کند.
براساس مصوبات مجلس و قوانین موجود، در ساماندهی این افراد هیچ خلأ قانونی وجود ندارد. قانون با افرادی که از این مهاجران غیرقانونی استفاده غیرقانونی و در مواردی مانند کودکانکار از این کودکان به عنوان برده بهره کشی کنند برخورد قانونی و جدی میکند و مجلس نیز برای آنها مجازات تعیین کرده است.
همان قانونی که برای دیگر کشورها وجود دارد برای ما هم باید اجرا شود. دولتها موظف هستند به خانوادهها کمک کنند. آمار بچههای کارگر ما و میزان ترک تحصیل آنها بسیار بالاست؛ قانونی در دنیا وجود دارد که کودکان زیر ۱۸ سال نباید کار کنند. این قانون در کشور ما هم وجود دارد، اما مشکل این است که این قانون در کشور ما اجرا نمیشود.
منبع: آرمان ملی