کد خبر: ۲۷۶۸۴
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۷

خاطرات عبدالوهاب شهیدی از «زکریای رازی» و آتش گرفتن سینما رکس!

جوان‌تر‌ها عبدالوهاب شهیدی را مانند دیگر هم‌نسلی‌هایش کمتر می‌شناسند؛ نسلی که بدون چشم‌داشت خاصی تمام خود را برای موسیقی و هنر ایران گذاشتند و مزد بسیاری از آن‌ها مانند عبدالوهاب شهیدی درنهایت شد بیش از ۴۰ سال سکوت!
خاطرات عبدالوهاب شهیدی از «زکریای رازی» و آتش گرفتن سینما رکس!

مخاطب 24- «مهر»، ماهی است که هنرمندان سرشناس بسیاری در آن چشم به جهان گشودند که یکی از آنها عبدالوهاب شهیدی است. هنرمندی تا آخرین لحظات عمر خود، خلق نیکو و شیک‌پوشی را کنار نگذاشت و همچون بسیاری دیگر از هم نسلی‌هایش لبخندی داشت به یاد ماندنی؛ گویی که این ویژگی‌ها در تمام آنها موروثی باشد.

شهیدی که طی زندگی خود گفت‌وگوهای متعددی به انجام رسانده است، در یکی از آنها که به صورت تصویری به ضبط رسیده است، خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «من در مهرماه ۱۳۰۱ شمسی متولد شدم، در خانواده‌ای که جد اندر جد روحانی بودند. آنها از نواده‌های شیخ زین‌الدین جلیل عاملی بودند. اکثرشان مجتهد بودند از جمله پدرم که در میمه ساکن بود. درحقیقت از اصفهان به میمه رفته بودند. من در آن خانه متولد شدم. کلاس دوم دبستان بودم که در مدرسه هفته‌ای یک بار در چهارشنبه‌ها نماز جماعت می‌خواندند. مرا انتخاب کردند برای سرود؛ سرودهای مدرسه را من می‌خواندم و اذان را هم من می‌گفتم.

نخستین استاد موسیقی

شهیدی که همچون بسیاری از موسیقیدان‌های ایرانی، موسیقی را از خانه آغاز کرده بود، درباره اینکه چگونه پدرش نخستین معلم موسیقی او بوده، گفته است: «در منزل هم همیشه با یک چیزی که حالت ضرب داشته باشد کار می‌کردم. در هفت سالگی جعبه‌های چوبی گز را نخ قرقره را به جای سیم می‌تاباندم و با مداد می‌زدم. پدرم نگاهم می‌کرد و گفت: «صدایت خوب است. بیا چند تا آواز به تو یاد دهم». اولین معلم من پدرم پود. یادم است آن قطعات در دشتی و سه گاه بودند. ولی روزگار پدر را از ما گرفت. ایشان یک طبیب عالی بود و تمام کتاب گیاه‌شناسی به خط محمد زکریا رازی را داشت. او در خانه یک آزمایشگاه درست کرد که در آن دوای سینه و زخم می‌ساخت. مدتی هم در بیابان گشت و معادن طلا، مس و نقره را پیدا کرد و در کتابش همه این‌ها هست. خیلی روشن بود. سرش در کتاب و نوشتن بود.»

دیگر ویژگی مشترک شهیدی با بسیاری از موسیقیدان‌های سرشناس ایرانی، آموزگار بودن اوست. درحقیقت ماجرای این امر به روایت خود او بدین شرح است که گفته: «تا ۱۸ سالگی در میمه بودم و آنجا تا کلاس چهارم بیشتر نداشت. ما چهار سال کلاس چهارم را خواندیم و بعد امتحان دادیم برای کلاس ششم. سپس مرا به عنوان آموزگار استخدام کردند. سه سال هم در میمه آموزگار بودم و بعد آمدم به نظام وظیفه و دیگر به میمه بازنگشتم، در تهران ماندم و در ژاندارمری کل به عنوان کارمند استخدام شدم.»

خاطرات عبدالوهاب شهیدی از «زکریای رازی» و آتش گرفتن سینما رکس!

حضور در جامعه موسیقی

شهیدی پس از حضور در تهران به دنبال موسیقی رفت که درباره این امر هم توضیح داده است: «در روزنامه اعلام شده بود که یک خانم آمریکایی هست به نام «میس ایلا کوک» که شاگرد می‌پذیرد برای احیای هنرهای زیبا. خشت اول را آن خانم گذاشت. افراد زیادی بودیم که برای این کلاس‌ها اسم‌نویسی کردیم. من قسمت آواز اسم نوشتم. آقای صبحی مدرس مثنوی و حسین طاهرزاده هم مدرس آواز بود. من مرحله اول قبول شدم. این‌ها یک نمایشنامه به وجود آوردند برای موسی و چوپان. این نمایشنامه حرکت بود، موزیک و کلام. تمام لوازم نور و صدا را از آمریکا آورده بودند و در سینما رکس، اولین سینمای تئاتر ایران بود روی صحنه می‌رفتیم. چندین شب در آنجا در مقابل تمام رجال روی صحنه رفتیم که بسیار ما را تشویق کردند. در آنجا عده‌ای بودند از جمله استاد سارگیس جانبازیان که معلم رقص بود. او روی شعرها و کلام رقص طراحی می‌کرد؛ کار فوق العاده‌ای بود که تا به حال در ایران نشده بود.»

آشنایی با اسماعیل مهرتاش

این هنرمند که آغاز فعالیت حرفه‌ای موسیقی‌اش با اسماعیل مهرتاش بود، درباره آشنای خود با او گفته است: «یکی از این شب‌ها استاد مهرتاش که جامعه باربد را اداره می‌کرد، به آنجا دعوت شده بود و روز بعد برادرم نزد من آمد و گفت: «استاد اسماعیل مهرتاش دعوت کرده بروی جامعه باربد را ببینی». من هم رفتم. دیدم پیرمردی با عینک مشکی نشسته است. استاد طاهرزاده من را معرفی کرد و گفت: «استاد ایشان بود که پریشب در سینما رکس مثنوی می‌خواند. صدای خیلی خوبی دارد. تنها باید تعلیم ببیند و من با کمال میل حاضرم.»

او ادامه داد: «آن شب نمایشنامه‌ای موزیکال اجرا می‌شد که خانم حکمت‌شعار یک غزل حافظ را می‌خواند.این کار من را گرفت و تا آخر نشستم. فردا هم اول وقت رفتم. این رفتن ۲۰ سال طول کشید که من از پهلوی آقای مهرتاش هیچ جا نرفتم. الآن هم که خواب می‌دیدم در جامعه باربد بودم و داشتم ضبط صوت را تنظیم می‌کردم که صدا برداری کنیم. او یک انسان کامل و هنرمند بود. شاگرد تربیت می‌کرد بدون اینکه دیناری اخذ کند. بلکه به بعضی‌ها هم که می‌فهمید وضع مالی خوبی ندارند کمک می‌کرد. عاشق موسیقی و تئاتر بود. بیشتر عمرش را در تئاتر گذراند. ۵۰ سال تئاتر ملی را اداره کرد که تمام آنچه اجرا می‌شد از نمایشنامه‌های ملی همراه با موزیک بود. من در بسیاری از برنامه‌های او بودم. کلاس آواز را تمام کردیم بعد بازیگر شدم. نقش‌های موزیکال در نمایشنامه‌های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون بازی کردم. پس از فوت او این بساط برچیده شد. بعدش هم که تئاتر آتش گرفت. تمام زندگی‌اش این تئاتر بود. اقلا یک میلیارد لباس آنجا بود؛ همه سوخت...»

 

منبع: ایسنا 

برچسب ها: هنرمندان
آخرین اخبار
پربازدید ها
تصاویر
صفحه خبر بالای تصاویر
اخبار داغ
تحول دیجیتال و توسعه فیبر نوری، محور برنامه‌های استراتژی مخابرات است تحول دیجیتال و توسعه فیبر نوری، محور برنامه‌های استراتژی مخابرات است
مهندس جعفرپور مدیرعامل شرکت مخابرات ایران درمجمع عمومی عادی سالیانه که روز پنج‌شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴ به‌صورت الکترونیکی برگزار شد، با ارائه گزارشی جامع از وضعیت شرکت، به بررسی جایگاه مخابرات در بازار، افق تحول دیجیتال، ضرورت نوسازی زیرساخت‌ها، توسعه خدمات و بهینه‌سازی عملکرد پرداخت و گفت: تحول دیجیتال و توسعه فیبر نوری، محور برنامه‌های استراتژی مخابرات در آینده است.
اسطوره پرورش اندام جهان در بیمارستان بستری شد اسطوره پرورش اندام جهان در بیمارستان بستری شد
اسطوره پرورش اندام جهان در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری شد.
اتباع غیرمجاز همگی از ایران اخراج شدند؟ اتباع غیرمجاز همگی از ایران اخراج شدند؟
لایحه ساختار، وظایف و اختیارات سازمان ملی مهاجرت در حالی اسفندسال گذشته در مجلس اعلام وصول شد که پس از حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان، دولت و مجلس بیش از گذشته نسبت به ساماندهی اتباع بیگانه اصرار دارند.
ادعای پنتاگون در خصوص برنامه هسته‌ای ایران! ادعای پنتاگون در خصوص برنامه هسته‌ای ایران!
سخنگوی پنتاگون ادعا‌هایی را در مورد میزان خسارت به تاسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان بر اثر حملات آمریکا مطرح کرد.
آب رودخانه زاینده‌رود به اصفهان رسید آب رودخانه زاینده‌رود به اصفهان رسید
با افزایش خروجی سد زاینده‌رود از دو روز پیش هم اکنون آب رودخانه زاینده‌رود به اصفهان رسید و نبض زندگی در دیار نصف جهان تپیدن گرفت.
جنسیت آدم‌ها به تو چه آخه ترامپ! جنسیت آدم‌ها به تو چه آخه ترامپ!
یک روزنامه نگار آمریکایی که در خصوص ادعا‌های مطرح شده مبنی بر تغییر جنسیت همسر ماکرون تحقیق می‌کند به سخنان ترامپ در این خصوص اشاره کرد.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تعلیق همکاری ایران با این سازمان را پذیرفت؟ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تعلیق همکاری ایران با این سازمان را پذیرفت؟
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در واکنش به تصمیم جمهوری سلامی ایران برای تعلیق همکاری با آژانس تصریح کرد: منتظر اطلاعات رسمی بیشتر از سوی ایران هستیم.
برگزیده
چرا مادر سردار باقری شرمنده بود؟ چرا مادر سردار باقری شرمنده بود؟
مادر شهیدان حسن و محمد باقری چند سال قبل در گفت‌وگویی از شرمندگی خود در برابر مادران شهدا سخن گفت: وقتی مادرانی هستند که مثلاً ۲ شهید یا سه شهید داده‌اند واقعاً انسان پیش آنها خیلی شرمنده است.
"علاج" چاوشی "علاج" چاوشی
در پی وارد شدن هجمه‌هایی به محسن چاوشی از طرف عناصر ضد انقلاب خارج‌نشین، رئیس سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس و مقاومت، یادداشتی حمایتی خطاب به وی نوشت.
بامداد بیات روی دوش حامی و مانی رهنما تشییع شد + فیلم بامداد بیات روی دوش حامی و مانی رهنما تشییع شد + فیلم
بامداد بیات، آهنگساز و نوازنده توانای موسیقی ایران، روز دوشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۴ در سن ۴۰ سالگی درگذشت.
صفحه خبر بالای تصاویر