مخاطب۲۴ : به نقل از حادثه ۲۴ ؛ درگیری اعضای ۲ گروه خلافکار در پایتخت و تیراندازی میان آنها به یکی از خیابانهای تهران کشیده شد، اما در جریان این تیراندازی پسر بیگناهی هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. حالا با گذشت بیش از یک ماه از حادثه، عامل اصلی جنایت دستگیر شده و میگوید که در همه این مدت دچار عذاب وجدان بوده است.
روز جمعه یکم اردیبهشت ماه به قاضی صاحبجمعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که پسر جوانی با شلیک گلوله به قتل رسیده است. محل حادثه در حوالی شهرک ولیعصر بود و بررسیهای اولیه حکایت از این داشت که مقتول جوانی ١٨ساله و اهل کشور افغانستان است. او در خیابان هدف شلیک یک گلوله قرار گرفته و به قتل رسیده بود. دوست مقتول که شاهد جنایت بود، گفت: مقتول از دوستانم بود و در یک کارگاه مبلسازی کار میکرد. ساعتی قبل به محل کارش رفتم و با هم در حال برگشت به خانه بودیم که ناگهان صدای شلیک گلوله به گوش رسید و او روی زمین افتاد. گلوله از پنجره یک خودرو به سمت دوستم شلیک شد و آنطور که من متوجه شدم سرنشینان ۲ خودرو با یکدیگر درگیر شده و به سمت هم تیراندازی میکردند که یکی از گلولهها به دوست من برخورد کرد و جانش را گرفت.
با انجام بررسیهای بیشتر مشخص شد که گفتههای دوست مقتول حقیقت دارد. کارآگاهان جنایی در بررسی دوربینهای مداربسته دریافتند که سرنشینان ٢خودرو که همگی از اشرار بودند در حال تیراندازی به سمت هم بودند که این حادثه رخ داده و کارگر جوان، قربانی جنایت اشتباهی شده است. در این شرایط تحقیقات برای شناسایی عاملان تیراندازی شروع شد و در ادامه ۶ نفر از سرنشینان ۲ خودرو که همگی از اشرار بودند دستگیر شدند،، اما عامل اصلی تیراندازی همچنان فراری بود.
تحقیقات برای دستگیری قاتل ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران متوجه شدند که مرد جنایتکار به تهران بازگشته و به این ترتیب وی در عملیاتی ضربتی دستگیر شد. او در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت که به اشتباه جان یک انسان بیگناه را گرفته و به شدت عذاب وجدان دارد. وی که سابقه شرارت، درگیری، سرقت و حمل مواد مخدر دارد، ادامه داد: من و دوستانم با گروه رقیب بارها درگیر شده بودیم و اختلافات فراوانی داشتیم. دعوای ما اغلب بهخاطر پاتوق بود. ما سالها بود که در آن منطقه کار میکردیم و همه میدانستند پاتوق ماست و هیچکس حق معامله در پاتوق ما را نداشت، اما رقبای ما از سر لجبازی و قدرتنمایی میخواستند پاتوق ما را تصاحب کنند و در آنجا جنسهایشان را بفروشند.
وی گفت: درگیریهای ما ادامه داشت تا اینکه روز حادثه رقبای ما به آنجا آمدند و ما هم با ماشین تعقیبشان کردیم و در محلی خلوت سد راهشان شدیم و شروع کردیم به تیراندازی. من اصلا فکرش را نمیکردم تیری که برای ترساندن گروه رقیب شلیک کردم به جوان بیگناهی که در حال گذر از آنجا بود برخورد کرده و به قیمت جان او تمام میشود. چند روز بعد از حادثه که برای سرکشی به محل رفتم متوجه شدم که پسر جوانی با شلیک من کشته شده و تصمیم به فرار گرفتم و از تهران خارج شدم. در این مدت به شهرهای مختلف رفتم و با هویتهای جعلی زندگی میکردم تا اینکه چند روز قبل برای دیدن خانواده و دوستم به تهران برگشتم که پلیس دستگیرم کرد.