خزانه جواهرات ملی به وسعت تاریخ

مخاطب۲۴- اینجا همه چیز ممنوع است: داشتن کیف، کاغذ، دوربین، موبایل. همه چیز. اینجا فقط نگاه کردن و لذت بردن و حیرت کردن از قدمت و هنر ایران مجاز است. اینجا که اسمش است: «خزانه جواهرات ملی».
همه مراقب هستند

برای رسیدن به خزانه جواهرات ملی باید خودتان را برسانید به تقاطع فردوسی و جمهوری (چهارراه استانبول). چند قدم پایین‌تر به ورودی بانک مرکزی می‌رسید و از همین نقطه است که دیگر اجازه هیچ نوع عکاسی و فیلمبرداری با گوشی را ندارید. از یک در گردان قدیمی می‌گذرید و و از گیت‌های بازرسی رد می‌شوید و بلیط‌های ۳۰ هزارتومان را می‌خرید و همه وسایل‌تان را تحویل می‌دهید تا وارد یکی از عجیب‌ترین موزه‌ها بشوید.


همه چیز باید منظم و مرتب پیش برود. هر لحظه که سر بچرخانید حداقل چشمتان به دو سه نفری می‌خورد که دارند شما را نگاه می‌کنند. چرا؟ چون آنقدر ارزش جواهراتی که در این موزه قرار دارد زیاد است که اصلا نمی‌توان هیچ قیمتی برای آن مشخص کرد. این را در‌های متعددی که هنگام ورود با آن مواجه می‌شوید، نیز گواهی می‌دهند.


از چند پله پایین می‌روید و بعد همه باید در یک صف تک به تک پشت سر هم بایستید. در سمت چپ تعدادی صندلی هست که خانم‌ها و آقایانی روی آن نشسته‌اند و منتظر. آنها راهنمایان موزه هستند. هر وقت تعداد بازدیدکنندگان به هفت_هشت نفر رسید، همه آنها با یکی از همان راهنما‌ها وارد خزانه جواهرات ملی می‌شوند. راهنما‌ها صحبتشان را با توضیحی درباره تاریخچه اینجا شروع می‌کنند: «خزانه فعلی جواهرات در سال ۱۳۳۴ ساخته شد و وقتی در سال ۱۳۳۹ بانک مرکزی ایران تاسیس شد، مسئولیت حفظ این جواهرات به بانک مرکزی سپرده شد.»


تا قبل از بانک مرکزی گویا جواهرات در کاخ گلستان بوده است.

هنر جواهرسازان ایرانی

در خزانه جواهرات هنر دست جواهرسازان ایرانی چشم‌نواز و شگفت‌انگیز است که یکی از آنها، کره جواهرنشان نام دارد. این کره در سال ۱۲۹۱ قمری، به دستور ناصرالدین‌شاه ساخته شده و گروهی از جواهرساز‌های ایرانی به سرپرستی ابراهیم مسیحی با استفاده از جواهرات پیاده‌ای که در خزانه موجود بوده، آن را ساخته‌اند. (یعنی با سنگ‌های قیمتی و نیمه‌قیمتی که هنوز خام هستند و از آنها در ساخت طلا یا جواهر استفاده نشده) وزن خالص طلای این این کره ۳۴ کیلوگرم است و وزن جواهراتش ۳۶۵۶ گرم. تعداد کل جواهراتی هم که روی کره نصب شده، ۵۱۳۶۶ قطعه است. روی این کره آب‌ها و دریا‌ها با مزد و خشکی‌ها با یاقوت نشان داده‌شده‌اند؛ و البته که هنرمندانش تصمیم گرفته بودند که آفریقای مرکزی و جنوبی را با یاقوت کبود مشخص کنند. جالب اینجاست که ایران با الماس مشخص شده.


در این تصویر قدیمی که ناصرالدین شاه را می‌بینید، دقیقا همین کره جواهرنشان را در دست دارد. فقط حیف که این عکس سیاه و سفید است. برای دیدن جذابیت این کره حتما باید سری به خزانه جواهرات بزنید.


از تاج کیانی تا تاج پهلوی

از کره جواهر نشان که بگذریم، یکی از دیدنی‌ترین بخش‌های خزانه جواهرات، تاج‌هایی است که در آن نگهداری می‌شود. از تاج کیانی گرفته تا تاج‌های خانواده پهلوی مثل اشرف پهلوی و مادر محمدرضاشاه و مهم‌تر از همه تاج خاندان مخلوع پهلوی و البته فرح دیبا. تاج کیانی همان تاج فتحعلی شاه است که با الماس و زمرد و یاقوت و مروارید تزئین شده و در زمان فتحعلی شاه ساخته شده و پادشاهان قاجار هنگام تاجگذاری از آن استفاده می‌کردند. این تاج هم هنر دست ایرانی‌هاست.


شگفت انگیز‌های هندی

و، اما شگفت‌انگیزترین بخش این موزه. همان چیزی که همه ما در کتاب‌های تاریخ زمانی که مدرسه می‌رفتیم درباره‌اش خوانده‌ایم و چه بسا در سوالات امتحانی درباره نحوه به دست آمدنش جواب داده‌ایم؛ الماسِ «دریای نور». الان الماس «کوه نور» در تاج ملکه الیزابت انگلستان است. اما «دریای نور» در ایران است و در یکی از بهترین قسمت‌های موزه نگهداری می‌شود.

دریای نور هم مسیری طولانی را در تاریخ پشت سر گذاشته. بعد از قتل نادرشاه، به نوه‌اش شاهرخ میرزا رسید و بعد هم به لطفعلی‌خان زند. از همان وقتی که لطفعلی‌خان به دست آغامحمدخان قاجار شکست خورد، این الماس به گنجینه جواهرات قاجار منتقل شد و ناصرالدین‌شاه که خیلی به آن علاقه داشت، گاهی الماس دریای نور را به کلاه و گاهی هم به سینه خود نصب می‌کرد. وزن دریای نور ۱۸۲ قیراط است و رنگش صورتی ملایم است. یکی از کمیاب‌ترین رنگ‌های الماس در دنیا.
یکی دیگر از هنرنمایی‌های زیبای ایرانی‌ها در ساخت جواهرات جقه نادری است؛ که با الماس فلامک و زمرد باشکوه شده و قسمت بالای جقه هفت شقه است. در کنار تخمه زمرد دامله‌ای که در وسط جقه هست، الماس‌ها شبیه درفش، طبل، لوله توپ و سرنیزه‌های روی زره هستند. گفته‌اند که رضاشاه هم گاهی از این جقه استفاده می‌کرد.
کتابی که با این همه زیبایی سازگار نیست!

بازدید از خزانه جواهرات ملی راحت نیست. چون در ساعات کمی از روز و فقط در تعدادی از روز‌های هفته می‌توان به این موزه سر زد که باید از سایت بانک مرکزی درباره آن پرس و جو کنید. اما یک نکته مهم. در بسیاری از موزه‌های بزرگ و حتی گالری‌های هنری بخشی برای فروش کتاب هست که آثار آن موزه یا گالری را در کتاب‌های نفیس با توضیحات کافی منتشر کرده است. در خزانه جواهرات ملی نیز این بخش هست، اما در آن فقط یک اثر به فروش می‌رسد. آن هم یک کتابچه که سیمی شده است! گرچه جنس کاغذ و نوع چاپ آن خوب است، اما طراحی داخلی، نداشتن صحافی درست، و حتی بی‌کیفیت‌بودن عکاسی‌ها بدجور توی ذوق می‌زند. آنقدر که در اینک کتابچه، عکسی که از الماس دریای نور منتشر شده، بیشتر از هر چیز رنگ سبز در آن به چشم می‌خورد در حالی که این الماس صورتی است.

هم عکاسان حرفه‌ای زیادی در کشورمان داریم و هم نویسندگان و هم جواهرشناس‌ها و هم تاریخ‌دان‌های حرفه‌ای که همه آنها با کمک یکدیگر می‌توانستند به جای این کتابچه دم‌دستی و سطحی، و با کمک ناشران بسیار حرفه‌ای در حوزه تولید کتاب‌های نفیس، اثری ارزشمند و در خور توجه برای خزانه جواهرات ملی تولید کنند. آن هم به گونه‌ای که خصوصا مسافران خارجی بتوانند این گنجینه ارزشمند را با زبان انگلیسی خریداری کنند و به کشورشان هدیه ببرند. در شهریور ماه ۱۴۰۳ قیمت این کتابچه ۱۰۰ هزار تومان بود و عجیب‌تر این که چند صفحه اول آن که می‌توانست مهم‌ترین بخش کتاب به لحاظ مقدمه باشد، عینا در سایت بانک مرکزی آمده است. یعنی ما عاجزیم از انتشار یک جلد کتاب نفیس برای خزانه جواهرات ملی؟!